وجودشناسی خانواده، نمونه‌اي از كاربرد فلسفه صدرايي در مطالعات اجتماعي

منتشر شده در مجموعه مقالات همايش مجموعه مقالات همايش بين‌المللی بزرگداشت روز جهاني فلسفه ۲۰۱۰، تهران: موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ايران، ۱۳۹۱. ج۲، ص۳۶۴-۳۷۵.

بسم الله الرحمن الرحيم

در طبقه‌بندي‌ سنتي علوم، علم «تدبير منزل» در عرض و مستقل از علم «سياست مدن» قرار مي‌گرفت. اما در دوره مدرن عملا تفاوت بنيادين موضوع «خانواده» با «جامعه» نفي مي‌شود و مباحث مربوط به خانواده صرفا از منظر فردي محض يا همچون يكي از روابط  اجتماعي و مدني انسانها (با عناويني همچون روان‌شناسي خانواده يا جامعه‌شناسي خانواده)‌ مورد بحث قرار مي‌گيرد. مساله اين است: آیا خانواده همانند اغلب سازمانها و شركت‌هاي اجتماعي فقط ناشی از یک اعتبار و قرارداد اجتماعی است یا ابعاد وجود شناختی‌ای در پس این واقعیت نهفته است؟

در این مقاله تلاش شده از منظر وجودشناختی نگاهی به پدیده‌ای به نام خانواده و در واقع نگاهی به بُعد خانوادگیِ وجود انسان افكنده شود؛ اما با توجه به نامتعارف بودن ترکیب «وجودشناسی» و «خانواده» لازم بوده كه ابتدا بحثي كلي درباره «نگاه وجودشناسانه» به اشیا مطرح گردد، سپس امكان فلسفي «وجودشناسي خانواده» اثبات گردد و با استخراج برخي از لوازم نگاه وجودشناختي ماترياليستي‌ كه بر فضاي مطالعات مدرن حاكم است، به اهم استلزامات وجودشناختي فلسفه صدرايي در عرصه شناخت خانواده اشاره شود و از باب نمونه به برخي از ثمرات شيوع اين نگاه در عرصه مطالعات حقوقي اشاره شود تا معلوم گردد كه اين نگاه مي‌تواند زيربناي معرفتي لازم براي رفع بحران خانواده و تقويت پيوند خانوادگي در زندگي معاصر را تدارک بيند.

فایل PDF مقاله

بازدیدها: ۷۲۹

9 Replies to “وجودشناسی خانواده، نمونه‌اي از كاربرد فلسفه صدرايي در مطالعات اجتماعي”

  1. با سلام
    اگر ممکن است مقاله در نقد منکران علم دینی بنویسید.

    بنده یک مقاله در مورد علم دینی نوشتم وقت دارید بفرستم بررسی اجمالی کنید.

    ضمن اینکه کتاب “علم دینی معنا امکان و راهکارهای علم دینی” را خواندم خوب بود استفاده کردم ولی احساس می کنم دیدگاه حسین نصر زیاد نقد جامعی نکرده بودید.بنظرم بهتر بود یک فصل هم در مورد منکران علم دینی ونقد آنها می افزودید(البته در خلال کتاب به برخی سخنان آنها پاسخ داده بودید مثلا در دیدگاه گلشنی و یا در نقد دیدگاه سروش).

    نقطه قوت کتابتون این بود که مبانی صدرایی به تفصیل ارائه دادید و اینکه پی نوشت ها با فونت بسیار ریز خیلی خواندشان اذیت آور بود.

  2. به نظرم می توان به این پیش فرضتان ان قلت وارد کرد:
    اما در دوره مدرن عملا تفاوت بنیادین موضوع «خانواده» با «جامعه» نفی می‌شود و مباحث مربوط به خانواده صرفا از منظر فردی محض یا همچون یکی از روابط اجتماعی و مدنی انسانها (با عناوینی همچون روان‌شناسی خانواده یا جامعه‌شناسی خانواده)‌ مورد بحث قرار می‌گیرد.
    مثلا اگر آراء هگل دربارۀ خانواده را مدنظر قرار دهیم، خواهیم دید که هگل به عنوان بزرگترین فیلسوف مدرنیته، واحد تحلیلی فلسفۀ سیاسی را خانواده قرار می دهد و معتقد است تا وقتی کسی تشکیل خانواده ندهد، اساساً درکی از سیاست نخواهد داشت.
    البته اگر منظورتان آنچه به لحاظ عینی و عملی در غرب رایج شده باشد آن وقت باز این ان قلت مطرح می شود که پس چرا به یک مسئله فرهنگی، پاسخ فلسفی داده اید؟

    • سلام عليكم
      ضمن تشکر از دقت نظر شما، مقصود بنده تحلیل مبنایی ای بوده است از آنچه به لحاظ عینی و عملی در غرب رایج شده است. تحلیل فلسفی از یک مساله فرهنگی به معنای بررسی بنیادهای تئوریکی است که پشتوانه معرفتی (توجیه گر معرفتی) مساله فرهنگی مورد نظر می باشد، نه اینکه لزوما یک فیلسوفی بدانها تفوه کرده یا نکرده باشد.

  3. به نظر میرسه یکی از علل امکان بسط همجنس بازی در دنیای امروز غرب همین است که ازدواج به «درخواست مجوز اجتماعی برای رابطه میان دو فردی که در پی ارضای میل جنسی خود با یکدیگر هستند … به نحوی که منافع جامعه نیز در نظر گرفته شود» تبدیل شده است. از دید نیچه، ازدواج در دوران جدید به قرادادی میان فرد و دولت تبدیل شده که ویژگی همۀ قوانین امروزی است.
    http://tarjomaan.com/vdch.znqt23nxmftd2.html

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*