انتشار جلد سوم کتاب روایت مطهر

بسم الله الرحمن الرحیم

در ادامه کتابهایی که با عنوان روایت مطهر به شرح آرای شهید مطهری اختصاص داشت با توفیقات الهی و در آستانه ایام الله دهه فجر، سومین جلد از این مجموعه با عنوان فرعی «مباحث خانواده و روابط زن و مرد» حاوی بحث‌هایی پیرامون گفتارهای شهید مطهری در کتابهای «نظام حقوق زن در اسلام، اخلاق جنسی و مسأله حجاب» منتشر شد. ضمنا با توجه به اصلاحاتی که جلد دوم این مجموعه نیاز داشت، هنوز آماده‌سازی آن جلد تمام نشده و امید است ان‌شاءالله بزودی منتشر شود.

به هر حال، چاپ اول این کتاب در ۲۰۸ صفحه و به قیمت ۱۰,۰۰۰ تومان در زمستان ۱۳۹۴ به اهتمام مؤسسۀ علمی ـ فرهنگی سدید و توسط انتشارات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شده است.

بازدیدها: ۸۵۷

2 Replies to “انتشار جلد سوم کتاب روایت مطهر”

  1. سلام
    این کتاب بسیار خوبی ست اما بعضی جاهاش قابل نقد است.
    نقد کتاب روایت مطهر جلد۳، نوشته حسین سوزنچی

    آیا در محرّمات، عنوانی داریم به عنوان حرمت تنوع خواهی!؟ جواب قطعا خیر است.
    در صحفه ۱۲۰، روایت مطهر۳، نوشتید حق اقامه دعوای حقوقی علیه مرد دارد
    تضییع حقوق جنسی
    تضییع حقوق اقتصادی
    تضییع حقوق اخلاقی!
    حقوق و اخلاق دو ساحت مختلف هستند این عنوان که نوشتید درست نیست بهتر بود می نوشتید بخاطر سوءاخلاق غیرقابل تحمل. مثال که آوردید نوشتید کتک زدن نا بهدحق، خب این میشه جرم و کیفری. ربطی به اخلاق دیگه ندارد. یا اعتیاد چه ربط به اخلاق دارد؟
    صحفه ۱۲۱
    سطر اول و دوم گفتید زن می تواند با شرط ضمن عقد ، حق طلاق برای خودشان ایجاد کند(در حالی که در حالت ذاتی و اولیه عقد نکاح همچین حقی ندارد!؟)
    شما در مقام تبیین چرایی و فلسفه حکم اسلام هستید (چرا اسلام حق مطلق طلاق را به مرد داده اما به زن نداده) نه اینکه کانه عقد نکاح از جانب شارع ناقص تشریع شده برا جبران این نقص بروید متوسل شوید به شرط ضمن عقد!
    اگر به شرط ضمن عقد خب آقا هم می تونه شرط ضمن عقد بگذارد خانم بر او خانه داری الزام و واجب باشد
    صحفه ۱۲۴، که راهکار برای مقابله با حق طلاق مرد:
    بند آخر صحفه، تعیین حکم، واجب نیست برای صحت صیغه طلاق. دادگاه ها هم این را مراعات نمی کند
    صحفه ۱۲۵
    نوشتید در عده رجعی ، مرد برای رابطه جنسی نیاز به اجازه زن دارد . بنده در هیچ فتوایی این را ندیدم
    تمکین زن نیاز به اجازه زن ندارد در عده رجعی
    صحفه ۱۲۶
    مانع بعدی برای حق الهی طلاق مرد:
    مهریه را مطرح کردید. در حالی که در صحفات قبلی خودتان هم اشاره کردید در اصل سیره پیامبرص مهریه بهتر است نقداً عندالعقد پرداخت بسود قبل عروسی. نه در وقت طلاق!!!!
    نفقه هم که این قدر سنگینی ندارد نفقه در اصل شرع تهیه مایحتاج زندگی از جهت خوراک و اثاث و لباس است خانه که بوده اثاث هم بوده لباس هم تو دو ماه لباس جدید بعید است نیاز بشود خوراک هم که هزینه ای نمی شود. پس نفقه مانع نیست
    بعد خنده دار نوشتید در ایام عده نفقه هردو زن را باید بدهد! اصلا عده موضوعیتی ندارد. اکر بحث تعددزوجات است که مرد قبل طلاق دادن هم می تواند زن دیگران بگیرد و به هرحال نفقه اش را هم باید بدهد
    بعد طرف یعنی نمی تونه دو ماه صبر کند بعد طلاق عقد دائم کند بعد زنش را بیاورد خانه اش که دوتا نفقه ندهد بعد مگه خود نفقه چقدره که…

    • سلام علیکم

      من کتاب شهید را شرح داده ام عبارت او این است در ص۳۵۳ چاپ قدیمی که من دارم
      حقوق و وظائفى را كه اسلام بر عهده او گذاشته است كه بعضى مالى است ( نفقات ) و بعضى اخلاقى است ( حسن معاشرت ) و بعضى مربوط بامر جنسى است ( حق همخوابگى و آميزش ) انجام نمى دهد ,
      این پاسخ ناظر به تمام فرمایشات بعدی شما هم هست
      با این حال در مقام دفاع از ایشان نکاتی هم می نویسم
      درباره نقدتان به ص۱۲۱
      ایضا من شارح هستم؛ هرچند پاسخ شما این است که خود شرط ضمن عقد از حوزه هایی است که اسلام برایش حدود دارد. یعنی این گونه نیست که اسلام هر شرط ضمن عقدی را بپذیرد. وقتی این را پذیرفته یعنی این امکان را به لحاظ حقوقی میسر کرده است
      درباره ندقتان به ص ۱۲۴
      اینکه واجب است یا نه بین فقها اختلافی است و شهید به عنوان یک فقیه این نظر را داشته است و البته ظهور آیه قرآن هم در لزوم این است. ما هم تعبیر لزوم به کار بردیم که ضرورتا با تعبیر وجوب (که تداعی کننده فتوای فقهاست) یکی نشود
      درباره نقد به ص۱۲۵
      اجازه از این جهت است که در رجوع طرفین باید راضی باشند. یعنی بعد از اینکه طلاق داده شد هردو باید بخواهند تا رجوع امکان پذیر باشد. حالت واضحش جایی است که طلاق قضایی است و چه بسا با تقاضای اولیه زن بوده و مرد راضی نمی شده. آیا فقها می گویند در اینجا مرد اجازه رجوع بدون رضایت زن دارد؟ این که به وضوح نقض غرض است
      ضمنا اصلا این جمله شما را ننوشتم. ادبیات متن من ناظر به این است که چه راحت می توانند به رابطه جنسی برگردند. بله از تعبیر رضایت طرفین استفاده کردم که شما از این برداشت کردید که «مرد برای رابطه جنسی نیاز به اجازه زن دارد»
      من در مقام توجیه اجتماعی هستم نه بحث طلبگی محض و باید ملاحظاتی را برای خوانندگان غیرتخصصی رعایت کنم. لذا آنجا این جمله شما را ننوشتم که اشتباه باشد بلکه عمدا گنگ نوشتم
      درباره نقد به ص۱۲۶
      دو سه تا مطلب را با هم خلط کرده اید
      ۱. درباره مانعیت مهریه بحث من به تبع بحث شهید، کارکرد اجتماعی یک حکم فقهی است که در جامعه ایرانی مورد اعتراض واقع شده است.
      اما صحبت شما درباره اصل حکم است عند الله. که البته آن حکم در جوامع مختلف به نحوه های متفاوت اجرا می شود و شبهات هر جامعه ای خاص خود را پدید می آورد.
      ۲. نوشته اید:
      بعد خنده دار نوشتید در ایام عده نفقه هردو زن را باید بدهد! اصلا عده موضوعیتی ندارد. اکر بحث تعددزوجات است که مرد قبل طلاق دادن هم می تواند زن دیگران بگیرد و به هرحال نفقه اش را هم باید بدهد
      خودتان در بالا گفته اید بحث من درباره طلاق بوده و الان می گویید اگر بحثت تو ناظر به تعدد زوجات است. خبر بحث ناظر به همان طلاق است و وضعیت اجتماعی ای که این شبهه را رقم زده
      ضمنا یک مطلبی هم در کار است که به گمانم در جایی در کتاب اشاره کردم (شاید هم در کتاب یا مقاله ای دیگر)
      احکام شرعی بین زوجین یک حالت حداقلی دارد و یک اجرای حداکثری.
      یعنی درست است که شارع می گوید نفقه حداقلش این قدر است اما در مقام اجرا بالای ۸۰-۹۰ درصد مردان مسلمان خیلی خیلی بیشتر نفقه می دهند و شریعتت هم به همین راضی است. اینکه چرا شریعت این کار را کرده یک دلیلش این است کهاز سویی می‌خواهد فضای خانواده به بحث حقوقی کشیده نشو.د و از سوی دیگر اگر به بحث حقوقی کشیده شد ظلمی رخ ندهد. بالانش بین این دو (که من با تعبیر جمع قوانین آرمانگرایانه و واقع بینانه گاه بدان اشاره کرده ام)‌پیچیدگی خاصی را در تحلیل رقم می زند که من که در مقام تبیین اجتماعی حکم فقهی هستم باید حواسم باشد که طوری تبیین نکنم که خروجی اش منجر به مطالبه حق از طرف طرفین باشد. فضای خانواد هفضای ایثار است نه مطالبه حق.
      لذا تلقی عرفی از نفقه ای که قرار است خرج زندگی زناشویی را بدهد خیلی بیشتر از حد واجب است و من در این فضا مطالبم را نوشم
      گنگ بودنی هم که گفتم منظورم از حیث حقوقی است نه از حیث نگارش متن.
      متن برای خواننده واضح است اما به لحاظ حقوقی موارد متعددی متن را طوری نوشته ام که اگر یک وکیل وارد دعوا شود بر من خرده می گیرد و راست می گوید. اما مردم عموما وکیل نیستند.
      بلکه احکام را در همین فضای نیمه عرفی نیمه اخلاقی اجرا می کنند و تنها در دعواها سراغ این بحثهای حقوقی دقیق می روند و در تبیین مساله من نباید افرادی که با همسرشان مشکل دارند را یک جهت دهی بکنم که بتواند برود با این گیرهایی حقوقی پوست از سر همسرش بکند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*