اصالت فرد، جامعه یا هر دو: بررسی تطبیقی آرای استاد مطهری و استاد مصباح یزدی

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث از اصالت داشتن جامعه، یکی از مبادی فلسفه نظری تاریخ قلمداد شده است. مساله این است: آیا فرد اصالت دارد یا جامعه یا دیدگاه سومی در کار است که به گونه‌ای برای هر دو اصالتی را قائل است. این بحث در میان متفکران مسلمان نسبتا جدید است و شاید اول بار علامه طباطبایی بدان توجه کرده؛ سپس شهید مطهری و استاد مصباح یزدی در این باب به تأملاتی پرداخته‌اند. شهید مطهری از دیدگاه اصالت هر دو دفاع می‌کند (البته با تبیین خاصی که از این مسأله می‌دهد) و استاد مصباح یزدی انتقادهایی را بر این رأی وارد واصالت جامعه را کاملا نفی می‌کند. در این مقاله، بلیان دیدگاه این دو متفکر و داوری بین ایشان مد نظر بوده و با توجه به اصرار دو طرف بر استناد سخن خود به قرآن، تأملی نیز در برخی آیات قرآن کریم ارائه شده است. روال بحث این گونه بوده که پس از توضیح مختصری از سه دیدگاه اصالت فرد، اصالت جامعه و اصالت هردو، به مبادی تصوری (مفهوم اصالت، مفهوم ترکیب جامعه) پرداخته شده؛ سپس با توضیح وجوه شباهت و افتراق این دو دیدگاه به بررسی ادله فلسفی و قرآنی طرفین و داروی بین آنها اقدام شده است.

متن کامل این مقاله را که اول بار در  فصلنامه قبسات، شماره ۴۲ (دی ۱۳۸۵) صفحات ۴۱-۶۰ ارائه شده است از اینجا می‌توانید دانلود کنید

بازدیدها: ۸

امکان وحدت شخصی وجود در حکمت متعالیه

چکيده

وحدت وجود يکي از مهمترين مدعيات عرفاست که همواره با بحث‌ها وچالش‌هاي فراواني همراه بوده است. در ميان نظام‌هاي فلسفي در جهان اسلام، ملاصدرا، که توجه خاصي به آراء عرفاني داشت، بر اين باور بود که اولين کسي است که توانسته وحدت وجود  را تبيين فلسفي نمايد. اما بعدها در شرح مراد ملاصدرا اختلافاتي پديد آمد؛ در اينکه وي توانسته بود وحدت تشکيکي وجود را اثبات کند بحثي نبود، اما بحث بر سر اين بود که آيا وحدت تشکيکي وجود همان وحدت وجود موردنظر عرفاست؟ ادامه مطلب امکان وحدت شخصی وجود در حکمت متعالیه

بازدیدها: ۱۷۰

تاریخچه نظریه تشکیک وجود

چکيده

نظريه وحدت تشکيکي وجود، که به اختصار به «تشکيک وجود» معروف شده، يکي از بحث‌هاي مهم و در عين حال دشوار حکمت متعاليه به شمار مي آيد که در تاريخ تفکر اسلامي، هم خاستگاهي منطقي و هم خاستگاهي فلسفي براي طرح آن عنوان شده است. ادامه مطلب تاریخچه نظریه تشکیک وجود

بازدیدها: ۲۶۱

جمع خاتمیت با امامت و مهدویت

پاسخي به سخنراني دكتر سروش تحت عنوان «تشيع و چالش مردم‌سالاري»

 الف:امامت و ختم نبوت

دریافت فایل PDF

آقاي دکتر سروش در سخنراني اخيرشان در ۱۳۸۴/۵/۳ در پاريس تحت عنوان «تشيع و چالش مردم سالاري» اشکالي در خصوص انطباق انديشه امامت و مهدويت با ختم نبوت مطرح کرده‌اند که واکنش‌هايي را برانگيخته است. اين اشکال که مبتني بر آراء اقبال در تفسير مساله خاتميت است، به طور خلاصه اين است که: ختم نبوت به معناي پايان دوره عصمت و وحي و در واقع پايان دوره ولايت و مرجعيت شخص در تشريع است. علت خاتميت، بلوغ عقل بشر است و از اين دوره به بعد زمان مرجعيت اشخاص و حق تشريع براي افراد به سر مي‌آيد و تنها استدلال است که مي‌تواند مرجع عمل واقع شود. اما شيعه با پذيرش نظريه امامت و تداوم آن در مهدويت، عملا ختم نبوت را بي‌معني کرده است زيرا معتقد است که امام، هم عصمت دارد که تداوم بخش ولايت و مرجعيت شخص است، و هم علم غيب دارد و محدث و مفهم است که اين هم ماهيتا تفاوتي با وحي ندارد؛ پس پذيرفتن امامت در واقع مستلزم نفي ختم نبوت است و گويي فقط اسم مطلب عوض شده ولي ماهيتا نبوت ختم نشده است. ايشان به تبع اقبال لاهوري معتقدند که «با خاتميت، قرار است آدميان به رهايي برسند ولي اگر گفته شود که يک مهدي مي‌آيد که همان اتوريته پيامبر را دارد، ما از فوايد خاتميت بي‌بهره مي‌مانيم، زيرا آن رهايي تحقق نخواهد يافت. فلذا اين سوال از شيعيان باقي است که مهدويت را چگونه با انديشه رهايي و دموکراسي مي‌توان جمع کرد.»

چنانکه در جمع بندي نهايي سخن ايشان واضح است، ايشان بيشتر دغدغه دموکراسي و رهايي از وحي را دارند تا دغدغه جمع خاتميت با امامت و مهدويت؛ که خود اين اولويت في حد نفسه قابل تامل و بررسي است. اما دراينجا قصد داريم نشان دهيم آيا اين اشکال در خصوص ناسازگاري امامت با خاتميت وارد است يا خير. ادامه مطلب جمع خاتمیت با امامت و مهدویت

بازدیدها: ۷۶۲