معیارهای غلط برای انتخاب اصلح!

در انتخابات ریاست جمهوری امسال هنوز بازار بحثها داغ است و هنوز بسیاری از افراد تصمیم نهایی خود را نگرفته اند. معیارهای صحیح را همه می شناسند اما در این میان گاه استدلالهایی برای ترجیح یک نفر یا کنار گذاشتن یک نفر مطرح می شود که مبتنی بر یک معیار ناصواب یا اولویت گذاری نادرست است. یادداشت زیر که در شماره ۱۷۲ هفته نامه پنجره (ویژه نامه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲) با عنوان «هیچکس بهترین نیست؛ چگونه چه کسی را انتخاب کنم؟» منتشر شده، نمی خواهد یک نفر خاص را پیشنهاد دهد بلکه برخی از این استدلالها را مورد بررسی قرار می  دهد که البته شاید این بررسی، نظر خواننده را در مورد نامزد انتخابی خود تغییر دهد:

ادامه مطلب معیارهای غلط برای انتخاب اصلح!

بازدیدها: ۳۶۸

بزرگ راستگوي درست‌كردار و امتحان عظيم الهی

از القاب معروف حضرت زهرا سلام الله عليها «صديقه كبري» است. صديق به كسي مي گويند كه نه تنها در اوج راستگويي است بلكه تمامي صفات و رفتارش هم دلالت بر درست‌كرداري وي دارد. «كبري» نيز اسم تفضيل و به معناي «بزرگترين» است. پس صديقه كبري يعني زني كه سراسر وجودش در بالاترين حد ممكن، دلالت بر راستي و درستي دارد.

يكي از اوصاف مهم ايشان «ممتحنه» است. در روايات نقل شده از معصومين درباره زيارت حضرت زهرا سلام الله عليها آمده است: «يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً؛ وسائل‏الشيعة، ج۱۴، ص۳۶۸» ممتحنه به كسي گويند كه وجودش با مورد امتحان واقع شدن گره خورده، و معناي اين عبارت اين است كه «اي ممتحنه‌اي كه آفريدگارت قبل از اينكه تو را در اين دنيا وارد كند مورد امتحانت قرار داد پس تو را در برابر اين امتحان صابر يافت.»

اين امتحان چيست كه با سراسر وجود صديقه كبري گره خورده است؟ اگر تعبير امتحان در قرآن و روايات را بررسي كنيم به نكات جالبي دست خواهيم يافت. ادامه مطلب بزرگ راستگوي درست‌كردار و امتحان عظيم الهی

بازدیدها: ۴۸۳

قدرت و نقد آن (قسمت آخر)

ما و حاكميت، نقد ناصحانه

در مقالات گذشته بيان شد:

۱- قدرت از منظر ديني لزوما به فساد منجر نمي شود، و عدم درک اين حقيقت، مظلوميتي را بر صاحب آن قدرت تحميل خواهد کرد که موجب وقوع واقعيتي به نام «مقتدر مظلوم» مي‌شود.

۲- قداست لزوما به معناي نقدناپذيري نيست؛ و حفظ قداست‌ها، با هوشياري و هشدار دادن نسبت به خطاها منافاتي ندارد.

۳- نقد سازنده، از مقوله «نصح» و خيرخواهي است؛ اما نقد مخرب از مقوله «همز» و عيب‌جويي است.

۴- نقد ناصحانه سه شرط دارد: صادقانه دنبال حقيقت بودن، عادلانه قضاوت کردن، مصلحانه اقدام كردن

اين مقاله به ارائه توضيحاتي درباره آخرين شرط مي‌پردازد. ادامه مطلب قدرت و نقد آن (قسمت آخر)

بازدیدها: ۳۴۴

قدرت و نقد آن (قسمت چهارم)

در جستجوي حقيقت

در شماره‌هاي قبل چند مطلب توضيح داده شد:

نخست اينکه قدرت از منظر ديني لزوما به فساد منجر نمي شود، بلکه حتي در يک حكومت ديني اصيل (که نمونه بارز آن حکومت حضرت امير است) قدرت نه‌تنها عامل فساد نيست، بلکه مقدس است؛ و عدم درک اين حقيقت، مظلوميتي را بر صاحب آن قدرت تحميل خواهد کرد که موجب وقوع واقعيتي به نام «مقتدر مظلوم» مي‌شود.

دوم اينکه قداست لزوما به معناي نقدناپذيري نيست؛ و هر امر مقدسي تقدسش را مديون آن است كه در مسير الهي واقع شده؛ و لذا حفظ قداست‌ها، با هوشياري و هشدار دادن نسبت به خطاها منافاتي ندارد.

سوم اينکه در ادبيات ديني ضابطه‌هايي براي تفکيک نقد سازنده و نقد مخرب وجود دارد. نقد سازنده، از مقوله «نصح» و خيرخواهي است؛ اما نقد مخرب از مقوله «همز» و عيب‌جويي است و با تحليل اين دو مي‌توان معياري براي تفاوت نهادن بين اعتدال با افراط و تفريط در نقد حکومت به دست آورد.

با اين مقدمات، اکنون مي‌توان وارد بحث اصلي شد؛ يعني: نقد قدرت در جامعه و حکومت ديني چگونه بايد باشد؟ ادامه مطلب قدرت و نقد آن (قسمت چهارم)

بازدیدها: ۳۶۳

قدرت و نقد آن (قسمت سوم)

نصيحت يا عيب‌جويي

در شماره‌هاي قبل دو مطلب توضيح داده شد:

نخست اينکه قدرت از منظر ديني لزوما به فساد منجر نمي شود، بلکه حتي در يک حكومت ديني اصيل (که نمونه بارز آن حکومت حضرت امير است) قدرت نه‌تنها عامل فساد نيست، بلکه مقدس است؛ و عدم درک اين حقيقت، مظلوميتي را بر صاحب آن قدرت تحميل خواهد کرد که موجب وقوع واقعيتي به نام «مقتدر مظلوم» مي‌شود؛ واقعيتي که به نظر مي‌رسد در هر حكومت ديني اصيلي تا پيش از استقرار كامل حکومت جهاني مهدي موعود، عجل الله تعالي فرجه الشريف، رخ خواهد داد.

دوم اينکه قداست لزوما به معناي نقدناپذيري نيست؛ بلكه مقدس شمردن، همان حفظ حرمت‌هاي الهي است و هر امر مقدسي تقدسش را مديون آن است كه در مسير الهي واقع شده. ضابطه اصلي قداست، قرار داشتن در مسير الهي است؛ و لذا حفظ قداست‌ها، با هوشياري و هشدار دادن نسبت به خطاها منافاتي ندارد.

در اين قسمت به ماهيت نقد سازنده و مخرب در ادبيات ديني اشاره مي‌شود تا معيار ديني‌اي به دست آيد، كه با آن بتوان بين اعتدال در نقد حکومت با افراط و تفريط در نقدها تفاوت نهاد. ادامه مطلب قدرت و نقد آن (قسمت سوم)

بازدیدها: ۳۵۶

قدرت و نقد آن (قسمت دوم)

قداست رهبران ديني و امكان نقد ايشان

چنانکه در قسمت قبل اشاره شد، غلبه فرهنگ غربي گاه مانع مي‌شود فهم درستي از مسائل واقع شود. مخاطب پيش از هر سخني، ناخودآگاه حکم خود را صادر مي‌کند. موضوعي که قرار است به آن وارد شوم بحث نقد حاکميت است، اما از آنجا که اين مسأله غالباً‌ در ادبيات غربي موردبحث قرارگرفته خود را ناچارمي‌بينم که ابتدا مقداري ادبيات ديني بحث را مهياسازم. ادامه مطلب قدرت و نقد آن (قسمت دوم)

بازدیدها: ۳۱۴

قدرت و نقد آن (قسمت اول)

غلبه فرهنگ غربي بر انديشه هاي ما موجب گرديده تا کم کم باور کرده باشيم که «قدرت فساد مي‌آورد» و نوع نگاه دنيا گرانه غربي بر عبارت «مقتدر مظلوم» اعتراض خواهد کرد: مگر کسي که مقتدرانه و در راس قدرت است مظلوم مي‌شود؟ اما تا افرادرا اندکي به فرهنگ عميق اسلامي ارجاع مي‌دهيم و يادي از اميرالمؤمنين مي‌کنيم، انديشه ها دچار حيرت مي‌شود. وجود علي بهترين دليل است بر اينکه ممکن است مقتدري در اوج قدرت خود مظلوم باشد، اما چگونه؟ ادامه مطلب قدرت و نقد آن (قسمت اول)

بازدیدها: ۵۵۱

نقد ديدگاه مهدي نصيري در باب «علم ديني» با تاکيد بر کتاب «اسلام و تجدد»

موضع ما در قبال علوم و تكنولوژيهاي غربي چه بايد باشد؟ بيش از يك قرن است كه اين مساله اذهان بسياري از افراد اين مرز و بوم را به خود مشغول داشته است. شايد اولين برخوردها، برخوردهاي سلبي‌اي بود كه دنياي غرب را كفرستان مي‌دانست و تمام دستاوردهاي آن را ناپاك و نجس مي‌شمرد و مي‌گفت چه نيازي است كه ما مسلمانان، كه برترين معارف را در اختيار داريم، اصلا اعتنايي به اين كفار و علومشان داشته باشيم. اما اين رويكرد دوام چنداني نداشت. غلبه فناورانه جوامع غربي، بتدريج تحولي را در نگاه مسلمانان ايجاد كرد و عده‌اي مدعي شدند كه اگرچه فرهنگ غربي بد است اما علوم و فناوريهاي آن به‌خودي خود بد نيست و مهم اين است كه از آنها استفاده درست به عمل آيد. ادامه مطلب نقد ديدگاه مهدي نصيري در باب «علم ديني» با تاکيد بر کتاب «اسلام و تجدد»

بازدیدها: ۶۴۵

نامرد مردم، ما، خدا! نامرد مردم

چندی پیش سراغش رفتم. گفتم: «عاشورا در پیش است.»

گفت« همیشه تاریخ عاشورا بوده است. افسوس که درخوابید و بي‌غيرت؛ “هل من ناصر” را می‎شنوید و همچون کبک سر در زیر برف می‎کنید تا بازهم امامتان مظلوم بماند … مظلومیت قرن‌هاست بر ناصیه او و پدرانش نقش بسته است.»

پرسیدم: «آیا او مظلوم است یا ما؟ ما که هر هفته «ندبه» می‎خوانیم و او جواب‎مان را نمی‎دهد، فریاد می‎زنیم و او نمی‎آید، و تو می‎گویی که ما بی‎غیرتیم!»

گفت: «مگر نشنیده‎ای که امام زمان هر روز بر مصیبت جدش می‎گرید؟ آیا كسي جز شما این مصیبت را بر او وارد کرده است؟» ادامه مطلب نامرد مردم، ما، خدا! نامرد مردم

بازدیدها: ۴۸۳

مصاحبه با هفته نامه پنجره درباره آسيب شناسي حوزه از ديدگاه شهيد مطهری

شهید مطهری همواره نسبت به وضعیت دستگاه روحانیت حساس بودند و به صراحت انتقادهایی را در رابطه با وضعیت حوزه های علمیه و روحانیت شیعه مطرح کرده اند. اگر مجموعه دغدغه های ایشان در رابطه با روحانیت را تحت عنوان “آسیب شناسی حوزه و روحانیت” در نظر بگیریم، کلیتی از این مجموعه بفرمایید. ادامه مطلب مصاحبه با هفته نامه پنجره درباره آسيب شناسي حوزه از ديدگاه شهيد مطهری

بازدیدها: ۴۵۱

عبرتي نو از حادثه عاشورا

حادثه عاشورا قيامي عليه ظلم بود؛ اما کدام ظلم؟ هميشه اين قيام از زاويه ظلم يزيديان مطرح شده، که از اين زاويه هم ظالم معلوم است و هم مظلوم؛ هم مصداق ظلمي که در اين ميان واقع شده، و هم نوع هدايتگري عاشورا براي مبارزه با ظلم. اما آيا هدايت بخشي عاشورا و عبرت‌گيري ما از آن فقط براي شناسايي يزيديان و شناخت ظلم آنها و مبارزه با آنهاست؟ آيا در جريان اين قيام ظالماني ديگر و ظلمي مهمتر وجود ندارد؟

اين قيام حقيقتا در تاريخ پيروز شد؛ اما موفقيتش در اين نبود كه به نابودي مستقيم حكومت ظالم منجر شود، بلكه مهمترين موفقيتش اين بود كه پرده از ظلم ظالمان برداشت؛ و زمينه را براي قيام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف آماده کرد. اگر در اين نکته خوب تامل شود درمي‌يابيم که آن ظلمي را که نهضت حسيني افشا کرد، فقط ظلم معاندان و يزيديان نبود؛ بلکه از آن مهمتر ظلم مدعيان دوستي بود: عاشورا محکي شد تا دوست و شيعه واقعي از مدعيان تشيع جدا شوند؛ و اين زاويه مهمي از آن قيام عظيم است که کمتر بدان توجه مي‌شود. ادامه مطلب عبرتي نو از حادثه عاشورا

بازدیدها: ۳۰۴

فرياد در سكوت (نگاهي به سيره سياسي حضرت زهرا سلام الله عليها)

كساني كه با معارف قرآني آشنايند، ترديدي در عصمت حضرت زهرا سلام الله عليها ندارند. علاوه بر آياتي همچون آيه تطهير (احزاب،۳۳) و آيه مباهله (آل عمران، ۶۱) كه به طور مستقيم بر عصمت ايشان دلالت دارند، تدبر در سوره كوثر، سوره انسان (داستان اطعام مسكين و يتيم و فقير و نوع مدح خداوند از رفتار ايشان) و نيز روايات فراواني كه از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم باقي مانده، جاي هيچ ترديدي در عصمت و علوّ مرتبه ايشان نمي‌گذارد. اگر توجه كنيم كه از طرفي ايشان كفو اميرالمومنين، و لذا مرتبه معنويشان بالاتر از بقيه ائمه اطهار عليهم السلام بوده (نحن حجةُ الله علي الخلق و فاطمة حجةٌ علينا، تفسير اطيب‌البيان، ج۱۳، ص۲۳۵)، و از طرفي تنها «زن» و تنها شخصيت «غير امام» در ميان چهارده معصوم بوده‌اند، واكاوي سيره‌هاي رفتاري ايشان ضرورتي بمراتب بيشتر پيدا مي‌كند. حضرت زهرا سلام الله عليها امام نيست، اما از بسياري از امامان برتر است؛ مرد نيست، اما در شديدترين فتنه تاريخ بصيرتي به خرج داد و سيره سياسي‌اي از خود برجاي گذاشت كه از هيچ مردي در ميان رجال سياست مشاهده نشده است. ادامه مطلب فرياد در سكوت (نگاهي به سيره سياسي حضرت زهرا سلام الله عليها)

بازدیدها: ۳۵۱

سکولاريزه کردن دين در ايران، نقدي بر نوشته «اسلام، مکتب يا دين»

واژه سکولار در لغت به معناي «علمي»‌يا «پژوهشي»‌مي‌باشد. تحولاتي که در جهان غرب به طور عام و در فلسفه‌هاي غربي، به طور خاص رخ داد به تدريج موجب گرديد که معرفت، منحصر در اطلاعات برآمده از روش حسي و تجربي گردد و لذا هم معرفت‌زايي فلسفه (مابعدالطبيعه) زير سوال رود و هم حيثيت معرفتي داشتن وحي و گزاره‌هاي ديني. در اين فضا به‌تدريج کار علمي و پژوهشي منحصر در بررسي‌هاي حسي و تجربي گرديد  و واژه «سکولار» معادل تحقيق و پژوهشي که ناظر به حس و تجربه است قرار گرفت و هرگونه تحقيق و استناد به منابع معرفتي ديگر (همانند عقل مجرد که به تحقيق در فلسفه اولي مي پردازد، شهود که منبع اصلي عرفان است، و وحي که مستند گزاره‌هاي ديني است) زير سوال رفت؛ و سکولاريسم – يعني رويکرد معرفتي‌اي که جز مرتبه حسي واقعيت، به هيچ مرتبه ديگري در عالم وجود قائل نيست-  و سکولاريزه کردن – يعني گستراندن اين رويکرد در تمامي حوزه‌هاي مطالعاتي- در همه جا طرفداراني پيدا کرد. ادامه مطلب سکولاريزه کردن دين در ايران، نقدي بر نوشته «اسلام، مکتب يا دين»

بازدیدها: ۳۹۸

سيره حضرت زهرا سلام الله علیها و جهاد اقتصادي؛ کليشه يا واقعيت

الف) حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها

يكي از ابعاد مظلوميت‌هاي اولياي خدا اين است كه با آنها مواجهه كليشه اي صورت مي‌گيرد. ما ظاهرا حضرت زهرا را احترام مي‌كنيم؛ اما زواياي مختلف وجود ايشان را كمتر مي‌شناسيم و اصلا فراموش كرده‌ايم ايشان را بايد اسوه خود بدانيم، در حالي که امام زمان او را اسوه خود دانسته است (الاحتجاج طبرسي، ج۲، ص۴۶۶). بگذاريد بحث را با بيان چند حكايت از ايشان، که شايد برخي را قبلا هم شنيده باشيد، آغاز كنم: ادامه مطلب سيره حضرت زهرا سلام الله علیها و جهاد اقتصادي؛ کليشه يا واقعيت

بازدیدها: ۳۴۰

جايگاه فلسفه در تفكر استاد مطهري

در سه محور می توان در اندیشه استاد نسبت به فلسفه پرداخت:

  1. تفکر منسجم استاد: یکی از مهمترین خصوصیاتی که در اندیشه استاد مطهری وجود دارد و انسجام اندیشه ایشان است. استاد شهید در موارد متعددی که صحبت می کند هیچ تناقضی وجود ندارد. در اصل می توان تمامی مجموعه آثار ایشان را یک اثر به حساب آورد . به عنوان مثال ایشان وقتی بحث آزادی را مطرح می کنند اینگونه نیست که ایشان در بحث آزادی در خانواده یک حرفی بزنند و بعداً در بحث آزادی های سیاسی-اجتماعی حرف دیگری بزنند که با آن مخالف باشد. و این مساله خیلی مهمی است . چرا که ما می بینیم  بسیاری از اندیشمندان هستند که در لابلای سخنانشان تناقضات پیچیده ای وجود دارد که به این راحتی ها قابل فهم نیست. ادامه مطلب جايگاه فلسفه در تفكر استاد مطهري

بازدیدها: ۴۰۵

از تقارن ايام الله تا تقارن اخلاق و سياست

چند روزي است كه در ايام الله غوطه‌وريم؛ ايام الله دهه فجر انقلاب اسلامي و ۲۲ بهمن، كه طليعه احياي اسلام در جهان بود، با يوم الله ميلاد پيامبر اسلام، كه طليعه ورود اسلام به دنياي خاكي بود و يوم الله ولادت امام صادق عليه‌السلام که گسترش دهنده حقايق اسلام در عالم بود، مقارن گشته است.

قرآن كريم تمام آنچه را در جهان وجود دارد آيه و نشانه‌اي براي عاقلان مي‌داند؛ و اين نشانه‌ها منحصر به اشياي خارجي نيست، بلكه حتي ايام و زمانها نيز مي‌توانند نشانه و آيت خدا باشند؛ هرچند درك اين نشانه بودن كار هركسي نيست. با اينكه همه زمانه متعلق به خداست، اما برخي از ايام، چنان در متوجه ساختن انسان به خدا موثرند كه ايام الله نام گرفته‌اند: خدا وقتي موسي را به سوي قومش فرستاد به وي دستور داد كه قومش را از ظلمات به سوي نور سوق دهد و آنها را متذكر به ايام الله نمايد: «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ» (سوره ابراهيم، آيه٥) بر طبق اين آيه شريفه، اگركسي مي‌خواهد يوم الله بودن ايامي را درك كند بايد هم اهل صبر باشد و هم اهل شكر، آن هم نه اينكه فقط در حد عادي «شاكر» و «صابر» باشد، بلكه «صبار شكور» بايد باشد. چرا صبار شكور؟ شايد چون اگر بر ناملايماتي كه همراه ايام الله است بسيار صبر نكند، ممكن است ايام الله را حتي يك انحراف قلمداد كند، و اگر دائما در حين اين ناملايمات احتمالي، متوجه حسن و بركت نهاني اين ايام نشود و شكر آن را نگذارد، چه بسا كه نعمت از او سلب گردد. ادامه مطلب از تقارن ايام الله تا تقارن اخلاق و سياست

بازدیدها: ۳۹۲

نقش بصيرت در دوره فتنه

قُلْ هَـذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللّهِ وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ.[۱]

 سوره يوسف، آيه ۱۰۸

 حادثه عاشورا قيامي عليه ظلم بود. هميشه از ظلم يزيديان – که ظلم آشکار است – سخن گفته شده است. اما ظلم عظيمتري در اين حادثه هست که اغلب مغفول مي‌ماند و آن ظلم کوفيان مدعيِ پيروي، بر امام است. شايد فلسفه اصلي غيبت امام زمان هم نه ظلم ظالمان، بلکه ظلم پيروان باشد. يادمان باشد که کوفيان اولين گروهي هستند که برامام حسين(ع) گريستند، پس هر گريه اي ارزش ندارد. اگر انسان در هنگامي که بايد از حق دفاع کند، دفاع نکند، فرداي شهادت امام حسين، گريه كردن كه هيچ، قيام توابين به راه انداختن نيز سودي ندارد. ادامه مطلب نقش بصيرت در دوره فتنه

بازدیدها: ۹۶۳

باز هم حکايت غربت و مظلوميت اولياي خدا

هفته گذشته هفته آخر صفر بود، هفته‌اي يادآور غربت و مظلوميت سه امام؛ يعني پيامبر اعظم، امام حسن و امام رضا عليهم‌السلام؛ و چه شگفت‌انگيز است پيوند عظمت و حُسن و رضا با غربت و مظلوميت.

درباره غربت امامان زياد گفته و شنيده‌ايم؛ اما وقايع اخير کشور ما را بر آن مي‌دارد که اين بار جلوه کمتر گفته شده‌اي از اين مظلوميت اولياي خدا را يادآور شويم.

۲۸ صفر روز رحلت پيامبر بود؛ پيامبري که امتش پيامبريش را پذيرفتند؛ اما امامتش را …؟ ادامه مطلب باز هم حکايت غربت و مظلوميت اولياي خدا

بازدیدها: ۴۶۲

آنچه از جان امام حسين (ع) هم مهم‌تر است

محرم امسال يكي از دوستان كتابي از دكتر شريعتي به من داد كه جمله‌اي داشت كه بسيار مرا به فكر فرو برد. گفته بود: «عظمت شخص امام حسين آنقدر زياد است که موجب شده ما آن چيزي را که از امام حسين مهم تر است فراموش کنيم.» بسيار تعجب كردم. واقعا مگر از امام حسين چيزي بالاتر قابل فرض است؟ استدلال وي اين بود: هدف امام حسين(ع) كه به خاطرش شهيد شد، از جان او مهم تر است! و اين البته استدلال درستي است. اما آن هدف باارزش‌تر چيست؟ پاسخي كه دكتر شريعتي به اين سوال داده بود، هيچگاه مرا قانع نكرد، اما سوالش سوال مهمي بود. آن هدف مهم چيست كه مي‌ارزد حسين و بهترين انسانهايي كه همان خاندان و اصحاب اويند برايش شهيد شوند؟ ما عادت كرده‌ايم پاسخي كليشه اي دهيم: آن هدف حفظ اسلام است. اما اين اسلامي كه قرار است حفظ شود و مي‌ارزد امام حسين(ع) برايش شهيد شود چيست؟ آيا منظور الفاظ و نوشته‌هاي آيات و روايات است؟ قطعا خير، زيرا امام، خود، قرآن ناطق است. ما معتقديم ائمه اطهار عليهم‌السلام صاحب مقام خليفة‌اللهي‌اند، انسان کامل‌اند، واسطه فيض‌اند و… ؛ و بعد مي‌گوييم يک چيزي وجود دارد که چنين امامي به خاطرش شهيد مي‌شود؟! آيا اسلامي بالاتر از حسين وجود دارد؟ ادامه مطلب آنچه از جان امام حسين (ع) هم مهم‌تر است

بازدیدها: ۳۵۸

آموزش تشيع در سيره سياسي حضرت زهرا سلام الله عليها

باورهاي شيعه به گونه‌اي است که گاه پيش مي‌آيد كه انسان تا پيش از آنكه به فهم عميقي از آنها دست نيابد احساس تناقض مي‌كند؛ شايد از همين رو بوده که امام باقر عليه‌السلام فرموده اند: «امر ما چنان صعب و دشوار است که جز نبي مرسل يا فرشته مقرب يا مومني که خداوند قلب او را براي ايمان آزموده باشد، کسي به حقيقت آن ايمان پيدا نمي‌کند» (اصول کافي، ج۱، ص۴۰۱). لذاست که وجود اسوه‌هايي که انسان بتواند با مشاهده آنها راهي به سوي حقيقت بيابد ضرورت پيدا مي کند؛ و شايد به همين سبب است که در شيعه، نه فقط «پيشواي اسوه»، بلکه «پيرو اسوه» نيز قرار داده شده است؛ يعني «حضرت زهرا» سلام الله عليها، مأمومي که اگرچه خودش تابع امام زمان خود بود، اما چنان شخصيتي از خود بروز داد که امامان بعدي وي را حجت خدا بر خود مي‌خوانند «نحن حجة الله علي الخلق و فاطمة حجة علينا» (تفسير اطيب‌البيان، ج۱۳، ص۲۳۵) و امام زمان ما وي را اسوه خود مي‌داند: «في ابنة رسول الله لي اسوة حسنة» (الاحتجاج طبرسي، ج۲، ص۴۶۶). اگر ائمه عليهم السلام، راهنمايان مسيرند، شيعه نياز به الگويي دارد که چگونگي رهروي و تبعيت کردن را هم بياموزد و اينجاست که اين «ماموم معصوم» رخ مي‌نمايد. ادامه مطلب آموزش تشيع در سيره سياسي حضرت زهرا سلام الله عليها

بازدیدها: ۶۶۸