باسمه تعالی
ایام فاطمیه به همه مسلمانان آزاده تسلیت باد. به مناسبت این ایام بحثهایی درباره حضرت زهرا سلام الله علیها در ۶ جلسه در مسجد میرزاتقی همدان ارائه شد که فایل صوتی آنها را به همراه خلاصه ای از آنها در ادامه آمده است.
۱جلسه اول
۲ جلسه دوم
۳جلسه سوم
۴جلسه چهارم
۵جلسه پنجم
۶جلسه ششم
باسمه تعالی
جلسه ۱- ۱۳۹۱/۱/۱
اهمیت و ضرورت شناخت حضرت زهرا
امام صادق علیهالسلام: من عرف فاطمه حق معرفتها ادرک لیلۀ القدر
کسی که شب قدر را درک کند و حرکت کند، از کسی که هزار ماه در حال حرکت است پیش میافتد.
چگونگی شناخت حضرت زهرا و شب قدر: الف. تفحص در آِات و روایات، ب. تجربه همه شبها=تجربه همه دستورات دین
بشناسیم که چه شود؟ اطلاعات عمومیمان زیاد شود! به دیگران بگوییم! غرور ما را بگیرد! یا:
به آن تحول عظیم که در زندگیمان قرار است رخ دهد برسیم
فراموش کردهایم که چرا به دنیا آمدهایم و چه کاری قرار است انجام دهیم: اهمیت امتحان و جایگاه امتحان در زندگی انسان
جلسه۲- ۱۳۹۳/۱/۲
امتحان پیش از خلقت
برای چه به دنیا آمدهایم؟ برای کسب مقام خلیفهاللهی= قبول امانتی که آسمان و زمین از عهدهاش برنیامدند= موفقیت در امتحان عظیم الهی: و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن
– هرچه مقام انسان بالاتر رود امتحان و ابتلا سختتر است: احسب الناس ان یترکوا….، انما یبتلی المومن فی الدنیا علی قدر دینه
– سطوح امتحان:
- رفتار: آیا او به من راست گفت؟ (صَدَق)
- صفت و ملکه: آیا او انسان راستگویی است؟ (صادق)
- ذات: آیا ذات او عین راستی و درستی است؟ (صدیق)
– عصمت دو گونه است: ذاتی (ابتدایی) و اکتسابی
– آیا عصمت ابتدایی، بی ضابطه است یا مسبوق به یک امتحان؟ (این امتحان علیالقاعده در دنیا نمیتواند باشد، زیرا امتحان در دنیا مرحلهای است که حداکثر ملکه عدالت (مرتبه صفت) را میتوان با آن آزمود، نه عصمت ذاتی (مرحله ذات) را)
– پاسخ: مرتبه دنیا، شروع هستی ما نیست: میثاق الست و عالم ذر
– میثاق غلیظ، قبول ولایت الهی است تا خاتم الاوصیاء
جلسه ۳- ۱۳۹۳/۱/۳
امتحان پیش از خلقت حضرت زهرا سلام الله علیها: حفظ ولایت
– از او امتحان صدیق بودن به عمل آمد: هی الصدیقه الکبری (امالی طوسی/۶۶۸)
– همه انسانها پیش از خلقت امتحان دادند توحید را. این امتحان توحید سه مرحله داشت:
- تا خالقیت و ربوبیت تکوینی (توحید و معاد)
- تا ربوبیت تشریعی (نبوت)
- تا ولایت الهی (امامت)
– کسی که تا آخرین مرحله موفق شود به مقام عصمت میرسد و ولی خدا میشود و جز به امر او کاری نمیکند (یعنی حتی مستحب هم برایش معنا ندارد) نکته: رمز مواخذه حضرت یونس با اینکه مقام عصمت داشت (با اینکه علائم عذاب آمد، اما دستور برای خروج نیامده بود و لذا نباید خارج میشد)
– اهل بیت هم پاک پاک شدهاند یعنی در مقام ولایتند: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا؛ سقاهم ربهم شرابا طهورا؛ ان الله لیغضب لغضب فاطمه و یرضی لرضاها
– لذا خدا که به پیامبر فاطمه میدهد، کوثر میدهد: فاطمه، لیله القدر، کوثر و حوض کوثر تا دین ابتر نماند
– در چه صورت پیامبر ابتر میماند؟ آیا فقط نسلش قرار بود ابتر نماند، یا از آن مهمتر دینش بود که قرار بود ابتر نماند؟ یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالتک
جلسه ۴ – ۱۳۹۳/۱/۴
فلسفه وجودی حضرت زهرا: ابلاغ ولایت و ابتر نماندن دین
– ابتر نماندن پیامبر: الف- توسعه وجودی پیامبر: ام ابیها، ام الائمه؛ ب- ابتر نماندن ابلاغ دین
– در روز غدیر ولایت پیامبر (ص) را قبول نداشتند و لذا ولایت علی (ع) را قبول نکردند.
– حسبنا کتاب الله را برای انکار ولایت خود پیامبر گفتند در درجه اول.
– اقدامات برای ابتر ماندن دین:
- ترور پیامبر (پیامبر آنها را لو نداد. چرا؟)
- مسموم کردن پیامبر: (مساله شهادت پیامبر ص در متون شیعه تصریح شده است مثلا: وَ أَخْبَرَنِي جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الصَّفْوَانِيِ قَالَ حَدَّثَنِي الشَّيْخُ الْحُسَيْنُ بْنُ رَوْحٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ أَنَّ يَحْيَى بْنَ خَالِدٍ سَمَّ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع فِي إِحْدَى وَ عِشْرِينَ رُطَبَةً وَ بِهَا مَاتَ وَ أَنَّ النَّبِيَّ وَ الْأَئِمَّةَ ع مَا مَاتُوا إِلَّا بِالسَّيْفِ أَوِ السَّمِّ وَ قَدْ ذُكِرَ عَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ سُمَّ وَ كَذَلِكَ وَلَدُهُ وَ وَلَدُ وَلَدِه. الغيبة (للطوسي) ص۳۸۸؛ اما در اینجا با شواهد اهل سنت میخواهیم اثباتش کنیم)به زور در گلوی پیامبر دوا(!) ریختند! عائشه: لددنا رسول الله فی مرضه فاشار ان لا تلدونی. فقلت کراهیه المریض الدواء؛ فلما افاق قال «الم انهکم ان تلدونی؟ لایبقی احد الا لُد غیر العباس». صحیح بخاری۲/۸۹۲؛ ۳/۱۳۹۱؛ مسند احمد بن جنبل ۶۱۵۵؛ صحیح ابن حبان ۱۴/۵۵۴ (سوال: آیا پیامبر نعوذبالله بچه است و نمیفهمد دوا خوب است؟ و آیا یک انسان مستبد است که اگر دوا به او بدهند دستور میدهد همه را قصاص کنند؟!)
- ممانعت از کتابت مطلبی که پیامبر فرمود بنویسم که بعد من گمراه نشوید با گفتن عمر جمله: غلبه الوجع حسبنا کتاب الله (صحیح بخاری ۱/۴۰؛ ۲/۸۹۲؛ ۲۲۴۸) در صحیح مسلم۱۱/۵۹ نمیگوید گوینده عمر است اما بعد از ذکر جمله فوق میگوید که او گفت (ان رسول الله یهجر= رسول خدا –نعوذ بالله- هذیان میگوید) بخاری هم این جمله را در ص۱۳۳۸ آورده: ما شانه اهجر.
نکته: نووی (شارح معروف و مورد قبول اهل تسنن، متوفی قرن ۶) در شرح صحیح مسلم (۱۱/۹۰) میگوید اتفق العلماء … انه من دلائل فقه عمر و فضائله؛ و ابن حجر عسقلانی (قرن۹) میگوید من شدۀ فقهه. چرا؟ به خاطر اینکه میگویند: عمر میترسید پیامبر وصیتی بکند که بعدها مردم نتوانند عمل کنند و مرتکب گناه مخالفت با نص نبی شوند! با خود پیامبر مخالفت می کند تا مبادا مردم بعدها با نوشته پیامبر مخالفت کنند! نووی میداند این وصیت چیست و چرا عمر مخالفت میکرد. قرار است علی در تاریخ محو شود و زهرا نگذاشت:
– در چنین شرایطی علی (ع) موظف به سکوت بود زیرا: اما حقی فقد ترکته مخافه ان یرتد الناس عن دینهم (بحار ۴۳/۱۷۱) (توجه تفاوت اسلام و ایمان: قالت الاعراب آمنا قل لم تومنوا و لکن قولوا اسلمنا..؛ ایمان به قبول ولایت است: یا علی لایحبک الا مومن و لایبغضک الا منافق؛ مرتد کسی است که اسلام را هم کنار میگذارد: علی (ع) میخواست بیایمان میشوند، لااقل نامسلمان نشوند)
– اما حضرت زهرا چه؟ با وجودش یک علامت سوال بزرگ گذاشت که حقیقت گم نشود:
حکایت علامه امینی و علمای اهل سنت:
- قبول دارید من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه
- مقام زهرا را قبول دارید (فاطمه بضعه منی آذاها ما یوذینی؛ صحیح مسلم ۴/۱۹۰۳؛ من اغضبها فقد اغضبنی صحیح بخاری ۳/۱۳۶۱)
اکنون سوالی فراروی تاریخ و برای هر مسلمان: آیا حضرت زهرا سلام الله علیها به مرگ جاهلیت مرد؟ اگر نه، امامش که بود؟ (قبول دارند که حضرت تا آخر عمرش با ابوبکر قهر کرد: فغضبت فاطمه بنت رسول الله (ص) فهجرت ابابکر فلم تزل هاجرته حتی توفیت… صحیح بخاری۳/۱۱۲۶؛ فهجرته فاطمه فلم تکلمه حتی ماتت، صحیح بخاری ۶/۲۴۷۴؛ و نیز ۴/۱۵۴۹؛ صحیح مسلم۳/۱۳۸۰
جلسه ۵ – ۱۳۹۳/۱/۵
مبارزه حضرت زهرا (س) با جریان نفاق و رسوا کردن آن
حدیث: بعد از رویای شجره ملعونه که تاویلش بنی امیه بود خدا سوره قدر را داد و فرمود به جای هزار ماه حکومت بنی امیه یک شب قدر به تو میدهم که از آن برتر است.
حضرت فاطمه (س) کوثری است که حقیقت لیله قدر است که وجودش نوری است در ظلمات هزارماهه منافقانه بنی امیه که می خواستند دین را ابتر کنند. همه ترفندها را زدند که حتی افراد گمان کنند علی (ع) هم همراه با ابوبکر است اما وجود حضرت زهرا (س) مخاطب را مجبور میکند به یک انتخاب: یا زهرا (س) یا ابوبکر؛ یعنی تحقیق را شروع کن تا مسلمانیت معتبر باشد چون ما دو نفر با هم قابل جمع نیستیم.
اکنون تحلیل ایشان از موضعی دیگر با چند مقدمه:
- گسترش اسلام دو گام دارد: جذب افراد و ایجاد یک جامعه دینی (دوره مکه)؛ انسجام افراد و ایجاد یک حکومت دینی (دوره مدینه). مرحله اول پذیرش اصل اسلام است؛ مرحله دوم ارتقا از اسلام به ایمان با آمدن تفصیلی شریعت و اجرای آن توسط پیامبر به عنوان حاکم
- نفاق گرچه در مکه هم بود (نفاق طمعی) اما اوجش در مدینه است: بالا بردن ارزشها در یک جامعه، سوءاستفادهچیها را زیاد میکند: جریان نفاق: امتحان اجتماعی مومنان و جامعه دینی
- شیطان ابتدا تمام نیروهایش را بسیج کرد برای نابودی مستقیم اسلام (کفر) وقتی نشد از درون کارش را شروع کرد(نفاق) الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلاتخشوهم و اخشون؛ ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم
- نفاق بسیار ظریف وارد میشود: الف. منافق لزوما ستون پنجم نیست، لکه اغلب خودیای است که متحول شده: الذین آمنوا ثم کفروا ثم آمنوا ثم کفروا ثم ازدادوا کفرا (نساء/۱۳۷) ب. شاید خودش هم متوجه نباشد که منافق شده: بقره/۱۱-۱۵
- پس باید یک شاخص عینی و ملموس گذاشته شود که راه گم نشود: تاکید بر ثقلین، و نیز یا علی لایحبک الا مومن و لایبغضک الا منافق. و در مقابل جریاتن نفاق اصرار دارد بر حسبنا کتاب الله به منظور کمرنگ شدن شاخص و آنگاه تفسیر به رای قرآن
- لذا مهمترین نگرانی پیامبر جریان نفاق بود: انی لااخاف علی امتی مومنا و لا مشرکا … ولکنی اخاف علیکم کل منافق عالم اللسلا یقول ما تعرفون و یعمل ما تنکرون (الغارات۱/۱۵۷)
- مهمترین کار منافق: الف. شاخص همانند بقیه شود یعنی شاخص بودنش گم شود؛ ب. با ادبیات دینی کارش را پیش برد
حضرت زهرا در هردو مورد اقدام کرد: الف.اصرار بر حفظ شاخص در قالب سه اقدام مهم:
– رفتن به در خانه مهاجر و انصار برای اتمام حجت(در دو مرحله: ابتدا اهل بدر سپس کل مدینه) کتاب سلیم۲/۵۷۹
– ماجرای دفاع از علی (ع) در خانه خود تا مسجد
– گریه هایی که خواب مردم را به هم میزد (مانع غفلت آنها از علی می شد)
جلسه۶- ۱۳۹۳/۱/۵
دو اقدام اساسی: شاخص کردن ولایت+ برملا کردن چهره سوءاستفاده از دین
– منافق تلاش می کرد که شاخصی در کار نباشد: به جای رابطه ولایی رابطه تشکیلاتی غیرولایی: توبه/۶۷و۷۱: بعضهم من بعض، به جای بعضهم اولیاء بعض
– حضرت زهرا شاخص را نگه داشته بود با سه اقدامی که اشاره شد. نتیجه این سه اقدام: تا زمانی که حضرت زنده بود علی علیه السلام هنوز مورد توجه بودو آبرویی داشت: کان لعلی من الناس وجه (وجهه) حیاۀ فاطمه فلما توفیت استنکر علی وجوه الناس (انصرف وجوه الناس عنه) صحیح بخاری۴/۱۵۴۹؛ صحیح مسلم۳/۱۳۸۰؛ سنن بیهقی۶/۳۰۰؛ مسند ابی بکر۱/۸۸؛ تاریخ طبری۲/۲۳۶) ببینید ابن ابی الحدید چگونه کل جریانات را نقل میکند و همه را در چند جمله ماست مالی میکند: شرح نهج البلاغه ۶/۵۰
– تحلیل دینی ارائه کرد برای نشان دادن اینکه چگونه ادبیات دینی مورد سوء استفاده واقع می شود به بهانه فدک:
- اهمیت اقتصاد در حکومت دینی (و بلکه هر نظام سیاسی) به رابطه نفاق و انفاق در قرآن توجه شود. مهمترین اقدام عملی منافقان برای تضعیف اسلام و ابتر شدن کار پیامبر که در سوره منافقون آمده حصر اقتصادی است: لاتنفقوا علی من عند رسول الله حتی ینفضوا من حوله؛ و فلسفه غصب فدک هم همین است
- سیر واقعه: اعتراض حضرت زهرا و محاجه علی (ع) با ابوبکر: چه کسی باید شاهد بیاورد. شهادت حضرت علی و ام ایمن و عدم قبول آن. محاجه مجدد حضرت زهرا و قبول ابوبکر و نوشتن نامه و پاره کردن آن توسط عمر (اختصاص شیخ مفید ۱۸۵)، ورود به مساله از طریق دعوی ارث و خطبه فدکیه و نقد قرآنی سخن ابوبکر که پیامبر گفته باشد انا معاشرالانبیا لا نورث ماترکناها صدقه.
– چند نکته درباره این سخن ابوبکر و تایید آن توسط عایشه در کتب اهل سنت:
– الف. مگر نگفتند حسبنا کتاب الله؛ پس چرا روایت؟ پس روایت جعلی برای منافع خود خوب است اما روایت خود پیامبر لازم نیست!
– ب. کتاب خدا علیه این روایت است (احتجاجات حضرت زهرا (س))
– ج. یک پیامبر در طول تاریخ پیدا کنید که بعد از رحلتش فقرا جمع شوند که اموالش را صدقه بخواهند!
– د. عایشه (مهمترین و تنها شاهد ابوبکر بر این روایت) در شهادت امام حسن علیه السلام خودش مستقیما با عملش این روایت را تکذیب کرد: البیت بیتی و لا آذن ان یدفن فیه احد (سنن بلاذری ۳/۲۹۷) مگر اموال (از جمله خانه پیامبر) صدقه نبود؛ چگونه مال عایشه شد؟
بر این بحث بعدا تکملهای افزودم که در اینجا میتوانید آن را مطالعه کنید.
همچنین دو بحث دیکر با عناوین «آموزش تشيع در سيره سياسي حضرت زهرا سلام الله عليها» و «فرياد در سكوت (نگاهي به سيره سياسي حضرت زهرا سلام الله عليها)» بعدا نوشتم که به گونهای شرح و بسط همین مدعا بوده است.
بازدیدها: ۸۸۱
سلام و عرض ارادت محضر استاد
می خواستم لطف کنید امکان دانلود فایل های صوتی را هم فراهم کنید. التماس دعا
سلام علیکم
امکانش مهیا شد. التماس دعا
بسی سپاس…
خدا خیرتان دهد
سلام علیکم
لطف کنید خلاصه ها رو به صورت فایلی برای دانلود قرار دهید
ممنون
کثر الله امثالک
سلام علیکم
مواردی که مختصر است و براحتی می توان از روی صفحه کپی کرد و در فایل ورد قرار داد، غالبا فایل خلاصه ای برایش قرار نمی دهم خصوصا که فونتهای فارسی متفاوت است و در رایانه های مختلف به هم می ریزد. شما بسادگی می توانید این خلاصه ها را کپی کنید و در فایل ورد پیست نمایید.
امروز (۲۸ مرداد ۱۳۹۸) یک روز قبل از عید غدیر۱۴۴۱ مطلبی یافتم که نشان می داد ریختن دوا (یا به تعبیر دقیقتر:زهر) در گلوی پیامبر ص، بعد از آن بود که حضرت لشکر اسامه را اعزام کرد و عدهای زیر بار نرفتند و حضرت ناراحت شد و خطبهای خواند و سپس چون کسالتی داشت در منزل بود و خود اسامه را طلبید و همان روز در گلوی ایشان دوا ریختند:
شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج۱، ص۱۵۹-۱۶۰
مرض رسول الله و إمرة أسامة بن زيد على الجيش
لما مرض رسول الله ص مرض الموت دعا أسامة بن زيد بن حارثة فقال سر إلى مقتل أبيك فأوطئهم الخيل فقد وليتك على هذا الجيش و إن أظفرك الله بالعدو فأقلل اللبث و بث العيون و قدم الطلائع فلم يبق أحد من وجوه المهاجرين و الأنصار إلا كان في ذلك الجيش منهم أبو بكر و عمر فتكلم قوم و قالوا يستعمل هذا الغلام على جلة المهاجرين و الأنصار فغضب رسول الله ص لما سمع ذلك و خرج عاصبا رأسه فصعد المنبر و عليه قطيفة فقال أيها الناس ما مقالة بلغتني عن بعضكم في تأمير أسامة لئن طعنتم في تأميري أسامة فقد طعنتم في تأميري أباه من قبله و ايم الله إن كان لخليقا بالإمارة و ابنه من بعده لخليق بها و إنهما لمن أحب الناس إلي فاستوصوا به خيرا فإنه من خياركم ثم نزل و دخل بيته و جاء المسلمون يودعون رسول الله ص و يمضون إلى عسكر أسامة بالجرف.
و ثقل رسول الله ص و اشتد ما يجده فأرسل بعض نسائه إلى أسامة و بعض من كان معه يعلمونهم ذلك فدخل أسامة من معسكره و النبي ص مغمور و هو اليوم الذي لدوه فيه