بسم الله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الأَئِمَّةِ عليهم السلام
خدا هر پیامبری که فرستاد امت را به اطاعت از او فراخواند (نساء/۶۴)؛ و تا امتی این رهبری الهی را نپذیرفت، جامعه دینی تأسیس نشد. بدین سان قرنها گذشت و امثال نوح و ابراهیم و لوط و هود و صالح و شعیب علیهمالسلام آمدند و رفتند و جوامع آنها با عذاب الهی برچیده شد.
اولین امتی که به رهبریِ یک پیامبر الهی لبیک گفت، بنیاسرائیل بود، و شاید از این زمان بود که خداوند تثبیت امامت در جامعه دینی را جدی کرد: موسی ع حتی برای چند روز که نبود، هارون ع را گذاشت، و سلسله پیامبران متصل در یک امت، که همگی رهبران الهیِ آن امت بودند، با بنیاسرائیل آغاز گشت؛ و علیرغم همه کژیها و ناسازگاریها، خدا پیاپی برای آنان پیامبری به امامت میفرستاد؛ اما نهایتا این امت، که زمانی به خاطر پیروی از رهبری پیامبرانشان، «امت برگزیده» بودند (بقره/۴۷ و ۱۲۲) بقدری کجراهه رفتند که توسط پیامبران خودشان لعنت شدند (مائده/۷۸)!
و تقدیر چنین بود که این بار جامعه دینی در نقطه دیگری از عالَم و با پیامبری جهانی تاسیس گردد.
پیامبر اسلام ص دعوتش را از مکه آغاز کرد، اما این مردم مدینةالنبی بودند که به عنوان یک امت، رهبری او را پذیرفتند و تأسیس جامعه اسلامی را رقم زدند؛ و او هم، پس از راهاندازی جامعه دینی، حتی برای چند روز نبودنش، جانشین میگذاشت.
او که همه هستی خود را خرج هدایت مردم کرده بود، بعد از بارها تاکید، نهایتا در چنین روز شریفی، در جهانیترین گردهمایی مسلمانان، اعلام کرد هرکس امامت و ولایت مرا پذیرفته، این علی ع مولای اوست؛ و این گونه بود که، به پیشبینیِ خود پیامبر ص، یکبار دیگر داستان بنیاسرائیل، اما این بار نه در سطح یک قوم خاص، بلکه برای کل جهان آغاز شد!
سالگرد سرآغاز تثبیت ولایت همیشگی برگزیدگان خدا، که هم اتمام نعمت و اکمال دین را به همراه داشت و هم آغاز دور جدیدی از ابتلائات برای مومنان حقیقی را رقم میزد (مائده/۳)، و آنان را آماده تحقق وعده نهایی خدا در زمین میکرد (انبیاء/۱۰۵)، بر خداجویان و خداپرستان واقعی جهان، دلدادگان و چنگزنندگان به ولایت امیرمومنان ع، مبارک باد.
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد
دستهایت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت: مؤمنین! یک لحظه اینجا یک تبسم کرد و گفت:
خوب میدانید در دستانم اینک دست کیست؟ نام او عشق است، آری میشناسیدش: علیست
من اگر بر جنگجویان عرب غالب شدم با مددهای علی بن ابیطالب شدم
در حُنین و خیبر و بدر و اُحُد گفتم: علی تا مبارز خواست «عمرو عبدود» گفتم: علی
در حرا گفتم: علی، شب با خدا گفتم: علی تا پیام آمد بخوان «یا مصطفی»! گفتم: علی…
مستجار کعبه را دیدم، اگر مُحرِم شدم با «یدُ الله» آمدم تا «فوقِ اَیدیهِم» شدم
تا که ساقی اوست، سرمستاند «اصحابُ الیمین» وجه باقی اوست، «اِنّی لا اُحبُّ الآفِلین»
دست او در دست من، یا دست من در دست اوست؟ ساقی پیغمبران شد یا دل من مست اوست؟
یکصد و بیست و چهار آیینه با هر یک هزار ساغر آوردند و او پر کرد با چشمی خمار
آخرین پیغمبر دلدادهام در کیش او فکر میکردم که من عاشقترینم پیش او
دختری دارم دلش دریای آرامش، ولی شد سراپا شور و طوفان تا شنید اسم علی
روزگارش شد علی، دار و ندارش شد علی از ازل در پرده بود، آیینهدارش شد علی…
من نبیاَم در کنارم یک «نبأ» دارم «عظیم» طالبان «اِهدنا» این هم «صراط المستقیم»
چهرهاش مرآتِ «یاسین»، شانههایش «مُحکمات» خلوتش «والطور»، شور مرکبش «والعادیات»
هر خط قرآنِ من، توصیفی از سیمای اوست هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست.
شاعر: قاسم صرافان
بازدیدها: ۱۱۹۹
با سلام و ارزوی توفیقات و همچنین تبریک عید غدیر.
متاسفانه به دلیل آن که موفق به ارسال پیام از طریق بخش “تماس با ما” نگردیدم ناچارا پیغامم را در این جا تقدیم تان می کنم.
چندی پیش یکی از دوستان مصاحبه ی حضرت عالی با سایت رجانیوز در باب “وجود نام امیرالمومنین در قرآن” را به بنده نشان دادند. پس از مطالعه ی آن مطلب و مشاهده ی آن در سایت حضرت عالی در مقاله ای با عنوان “اسم امام علی علیه السلام در قرآن کریم”، نکات زیر به ذهن حقیر متبادر گردید که تقدیمتان می گردد:
1. با اندک تامل در روایات معلوم می شود که مراد بیان تاویل و بطن آیه است. آنجا که می فرماید “یعنی امیرالمومنین”. مگر یک روایت که ظاهرش در اسم است که آن را هم باید با توجه به روایات بی شمار دیگر که در مقام بیان تاویل آیه است، حمل بر تاویل نمود ( “هو هکذا” یعنی حضرت تایید کرده اند که مراد امیرالمومنین است و این به مقتضای قواعد اصولی است.).
2. عاجزانه تقاضامندم در این اوضاع نابسامان جهان اسلام و جایگاه شیعه که همواره مورد تهاجم فکری/اعتقادی است قلمی نزنیم که درد سر ساز باشد. آن هم با محتوایی که از اتقان کافی برخوردار نیست.
لازم به ذکر است نقد های دیگری بر متن وارد است که صرف نظر گردید و تنها به ذکر اصلی ترین اشکال آن بسنده شد.
با آرزوی توفیقات
شیخ احمد نیلی
سلام علیکم
ضمن تشکر از لطف شما
مطلبی که قبلا نوشته بودم و سایت رجانیوز منتشر کرد را اندکی بعد تصحیح کردم و در سایت حاضر موجود است و برخی نقطه ضعفها اصلاح شده است.
http://www.souzanchi.ir/imam-alis-name-in-holy-quran-2/
1. وقتی می خواهیم بگوییم چیزی معنای ظاهریش نیست و تاویل است نیاز به قرینه داریم، نه زمانی که چیزی قرار است بر معنای ظاهریش حمل شود. لذا اگر برداشت شما بخواهد درست باشد ارائه قرینه برعهده شماست نه بنده.
به علاوه که من روایات را در مقام موید آورده بودم و مبنای استدلال من ظهور خود آیه است.
2. ممنون میشوم توضیح دهید که این مقاله چه دردسری را برای جهان اسلام و جایگاه شیعه ایجاد میکند.
اگر محتوا اتقان کافی ندارد مستدلا بفرمایید و خوب است ذیل خود مقاله نقدتان را به تفصیل بنویسید و بنده هر چه باشد نشر میدهم و مخاطب قضاوت میکند که آیا اتقان کافی دارد یا نه؟ (تنها محدودیت من برای نشر دیدگاههای مخاطب، این است که مشتمل بر توهین و افترا باشد، که معلوم است شما اهل چنین کاری نیستید) اگر هم دردسر دیگری مطرح است خوب است صریحا بفرمایید.
هرچه فکر می کنم این که چرا بیان مستدل اینکه اسم امام علی ع در قرآن آمده است می تواند دردرسری برای شیعه ایجاد کند نمیفهمم.
متاسفانه تنها دردسری که برخی ادعا کرده اند این است که بین شیعه و سنی اختلاف می اندازد اما نمیگویند چه اختلافی؟ شهید مطهری که از مهمترین منادیان وحدت شیعه و سنی بوده به صراحت می گوید وحدت به معنای دست برداشتن از باورهای خودمان نیست. اگر وحدت را در این می دانید که فضایل اهل بیت را کتمان کنیم بنده این تلقی از وحدت را انحرافی عمیق از مبانی اسلام ناب محمدی ص که امام عزیزمان در پی آن بود می دانم. خوب است که منادیان وحدت این چنینی توضیح دهند که چرا امام خمینی، مهمترین منادی وحدت در این زمان، شروع وصیت نامه اش را با حدیث ثقلین قرار داد و مهمترین فاجعه اسلام را انحراف اسلام از جایگاه اصلیش بعد از رحلت پیامبر ص معرفی کرد.
خدا هم همه ما توفیق دهد که باورهای غلطی که سالها در ذهن ما تثبیت شده مانع فهم حقایقی که تاکنون بدانها توجه نکرده بودیم نشود و همه ما را از تعصب نسبت به باورهای غلط خود در امان بدارد.
بنده هم تاکنون کوشیده ام که هیچ تعصبی به خرج ندهم و اگر کسی مستدلا نشان دهد که برداشت حقیر غلط بوده متشکر خواهم شد.
همان اوایل که مطلب را نوشتم کسی نقدی مفصل برایم نوشت و پاسخش را نوشتم و لینکش را در ذیل همان صفحه سایتم که آدرسش در بالا آمده قرار دادم
التماس دعا
سلام علیکم.جوابیه را با تاخیر دیدم ۱.این چه ظهوری است که کثیری از اعلام مفسرین از شیعه که انها هم مثل شما و چه بسا بمراتب بیشتر ذوب در ولایت بوده اند چنین استظهار نکرده اند با اینکه وقوف ایشان نسبت به قرینه مدعا لا اقل کمتر از جنابعالی نیست.(بیان مرحوم مجلسی همان ادرس مراجعه فرمایید)
2.اگر شخصی به همان قراین محتمله ادعا کند الیاسین همان ال یس است به دلیل روایات وارده در ذیل ان (از عامه و خاصه )چه باید گفت.
3.مراد از دردسر ،بالا بردن رقم نسبت های غیر واقع است نه بیان معارف حق.
با تشکر
۰
سلام علیکم
بنده هم از تاخیری که رخ داد پوزش می خواهم.
1. بنده ادعا نکردم ذوب در ولایتم که اگر چنین بودم خوشا سعادت. اما عده استظهار عدهای منطقا دلیل بر عدم امکان استظهار نیست. به علاوه که خیلی از بزگان شیعه هم چنین استظهاری داشته اند که در مقاله ام آدرس داده ام.
2. اتفاقا همان است. در قرائت ورش از نافع دقیقا آل یاسین تلاوت می شود و بنده به تبع تمامی فقها تمام قرائات سبعه را متواتر و صادر شده از نبی می دانم و تلقی امثال آیت الله معرفت و آیت الله خویی را که گویی تنها یک قرائت به پیامبر منسوب است نادرست می دانم که خود آیت الله خویی هم خلاف این نظرش در البیان فتوا داده و قرائت مالک و ملک در نماز را هر دو را صحیح می داند و می دانید که یکی قرائت حفص است و دیگری قرائت ورش، یعنی همان که آل یاسین قرائت کرده
3. برای نشان دادن غیر واقعی بودن باید دلیل بیاورید ادعای شما دردسر برای شیعیان بود که هنوز نفهعمیدم اینکه من دلیل بیاورم اسم امیرالمومنین ع در قرآن هست چه دردسری ایجاد می کند. اینکه واقعیت باب میل شما نیست مایه دردسر است؟ اگر واقعیت ندارد دلیل بیاورید.