بسم الله الرحمن الرحیم
معاویه بعد از اینکه زمام حکومت را به دست گرفت در نخیله (منطقه ای نزدیک کوفه) به منبر رفت و خطاب به کوفیان چنین گفت:
به خدا قسم من با شما نجنگیدم که نماز بخوانید یا روزه بگیرید یا حج بروید یا زکات بدهید؛ شما خودتان باید این کارها را انجام دهید. (به تعبیر امروزیها: دین مردم ربطی به حکومت ندارد) بلکه هدف من فقط به حکومت رسیدن و حکمرانی بود!
(خوبی معاویه این بود که فقط جمله اول را نگفت؛ بلکه جمله دوم را هم گفت که امروز راحت تر بتوانیم قضاوت کنیم.)
به هر حال، این خطبه هم در منابع معتبر شیعه (مانند ارشاد شیخ مفید) آمده و هم در منابع معتبر اهل سنت (مانند مصنف ابن ابی شیبه) آمده که که متن و سندش بدین شرح است:
(الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج۲، ص۱۴) رَوَى أَبُو مِخْنَفٍ لُوطُ بْنُ يَحْيَى قَالَ حَدَّثَنِي أَشْعَثُ بْنُ سَوَّارٍ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ السَّبِيعِيِّ وَ غَيْرِهِ قَالُوا …. فَلَمَّا اسْتَتَمَّتِ الْهُدْنَةُ عَلَى ذَلِكَ سَارَ مُعَاوِيَةُ حَتَّى نَزَلَ بِالنُّخَيْلَةِ وَ كَانَ ذَلِكَ يَوْمَ جُمُعَةٍ فَصَلَّى بِالنَّاسِ ضُحَى النَّهَارِ فَخَطَبَهُمْ وَ قَالَ فِي خُطْبَتِهِ: إِنِّي وَ اللَّهِ مَا قَاتَلْتُكُمْ لِتُصَلُّوا وَ لَا لِتَصُومُوا وَ لَا لِتَحُجُّوا وَ لَا لِتُزَكُّوا إِنَّكُمْ لَتَفْعَلُونَ ذَلِكَ وَ لَكِنِّي قَاتَلْتُكُمْ لِأَتَأَمَّرَ عَلَيْكُمْ وَ قَدْ أَعْطَانِيَ اللَّهُ ذَلِكَ وَ أَنْتُمْ لَهُ كَارِهُونَ أَلَا وَ إِنِّي كُنْتُ مَنَّيْتُ الْحَسَنَ وَ أَعْطَيْتُهُ أَشْيَاءَ وَ جَمِيعُهَا تَحْتَ قَدَمَيَّ لَا أَفِي بِشَيْءٍ مِنْهَا لَهُ…
( مصنف ابن ابی شیبه،ج۷، ص۲۵۱؛ حدیث (۲۹۹۶۷)- [۳۱۰۷۴ ]) حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِيَةَ، عَنْ الْأَعْمَشِ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مُرَّةَ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ سُوَيْدٍ، قَالَ: صَلَّى بِنَا مُعَاوِيَةُ الْجُمُعَةَ بِالنَّخِيلَةِ فِي الضُّحَى، ثُمَّ خَطَبْنَا فَقَالَ: ” مَا قَاتَلْتُكُمْ لِتُصَلُّوا، وَلَا لِتَصُومُوا، وَلَا لِتَحُجُّوا، وَلَا لِتُزَكُّوا، وَقَدْ أَعْرِفُ أَنَّكُمْ تَفْعَلُونَ ذَلِكَ، وَلَكِنْ إِنَّمَا قَاتَلْتُكُمْ لِأَتَأَمَّرَ عَلَيْكُمْ، وَقَدْ أَعْطَانِي اللَّهُ ذَلِكَ وَأَنْتُمْ لَهُ كَارِهُونَ “
بازدیدها: ۲۵۷۷
قشنگ و به جا بود دمت گرم…!!!
سلام علیکم
احسنت… لذت بردم!
بازم به معاویه ملعون که خودش با صراحت گفت!
با سلام
نمی دونم آیا قیاس معاویه با رئیس دولت و یا حتی ائمه با هر کس و نا کسی قیاس معقولانه و منطقی باشه یا نه!!!ولی اینرو خوب می دونم که نگرش حزبی و قبیله ای به تاریخ و ائمه یکی از بزرگترین ضربات رو به شیعه زده و خواهد زد…یک مثال براتون می زنم جناب آیت الله مهدوی کنی تو یه سخنرانی این نکته رو عنوان کردن که مرحوم آیت الله نائینی مخالف تشکیل حکومت اسلامی تا زمان ظهور حضرت بودند و استدلالشون هم این بود که قدرت کثیف هستش و بجز معصوم نمی تونه اونرو به دست بگیره و اگه فقیه اونرو به دست بگیره امکان اینکه به دین ضربه بخوره و مفسده بوجود بیاد زیاده!!!حالا شما با این تفاسیر باید بیاید بگید آیت الله نائینی و خیلی از مراجع معاصر کافر از دنیا رفتند یا یزید بودند؟،اتفاقاً یه واقعه ای تو تاریخ هم پیدا کنید و بچسبونید بهش؟؟؟متاسفانه این جهالت و بی ادبی ها به هرکسی چه جناب مصباح و چه جناب روحانی خلاف شرعه و با اخلاق محمدی همخونی نداره شمائی که ادعای دینمداری دارید چرا اینقدر حب و بغض نشون می دید!!!
سلام علیکم
یکی از نکات مهم مطالعه تاریخ، عبرت گرفتن از تاریخ است که مکرر مورد توصیه قرآن است. بالاخره یا عبرت گرفتن از تاریخ داریم یا نداریم؟ اگر داریم- که داریم- راهش این است که وقایع تاریخی بازگو شود و از مردم بخواهیم مقایسه کنند. من در این یادداشتم اسمی از کسی نبردم اما شباهت این سخنرانی معاویه با سخنرانی برخی از مسئولان ذهن شما را سریع به سمت آن مسئول برد. شما می توانید مرا متهم به نگرش حزبی و قبیله ای نید ولی خوب بود دلیل هم می آوردید.
اما در مورد فرمایشی که به حضرت آیت الله مهدوی و مرحوم نایینی نسبت داده اید. من چنین سخنی نشنیده ام اما در مقدمه مرحوم نایینی بر کتاب معروفش (تنبیه الامه و تنزیه المله) خودش صریحا می گوید که حالا که دست فقیه بسته است و امکان حکومت فقیه وجود ندارد اینکه با مشروطه کردن قدرت شاهی جلوی استبداد شاه گرفته شود بهترین گزینه است. یعنی وی صریحا ولایت فقیه را قبول دارد و این گونه انگها به او نمی چسبد. به علاوه این استدلال که به او نسبت داده اید هم واضح البطلان است زیرا در مورد خود معصوم هم قابل پیاده شدن است. (مگر در حکومت امیرالمومنین، سه جنگ عظیم رخ نداد و عده ای دشمن علی نشدند که تا قبل از حکومت ایشان هیچکدام از آنها دشمن علی ع نبودند؟ پس به دین ضربه خورد و مفسده پدید آمد!)
اینکه تاریخ قابلیت سوء استفاده دارد را هم قبول دارم اما راهش این است که مستدلا نشان دهیم که این استفاده من سوء استفاده بوده نه اینکه همدیگر را متهم به جهالت و بی ادبی کنیم. اگر متهم کردن جناب مصباح و روحانی به جهالت و بی ادبی خلاف شرعه، متهم کردن بنده (بدون دلیل و صرفا به خاطر اینکه به دستور قرآن کریم دنبال عبرت از تاریخ هستم و البته هیچ اسمی هم نبرده ام) خلاف شرع نیست؟
God, I feel like I shluod be takin notes! Great work
العاقل یکفیه اشاره…آن کس است اهل بشارت که اشارت داند… مشخص است نقل تاریخی شما به چه کسی اشاره می کند!درباره کلام جناب مهدوی کنی نیز بنده این نقل قول رو خودم با گوشهام در سخنرانی در مجلس خبرگان از ایشون شنیدم و اینکه مراجع تقلید معاصر درباره اعتقاد به ولایت فقیه و تشکیل حکومت اسلامی چه اعتقادی داشتن هم شاید اشاره به استفتاء شماره ۷۲ مرحوم آیت الله بهجت کافی باشه که غریب به مضمون اینه که”ولایت فقیه جزء مسائل تقلیدی و فروع دین می باشد”…و اما درباره بی ادبی بنده هم اگه به ساحت جنابعالی برخورد معذرت خواهی می کنم چون منظور بنده به کسائی بود که تاریخ رو با تحلیل جناحی خودشون تحلیل می کنن و اینرو نسخه می کنن و به دیگرون تجویز می کنن…درباره دستور قرآن هم لازمه اینرو هم بدونید که همون قرآن اجازه نداده که حتی به کافرش تا زمانی که کفرش رو اعلام نکرده اتهام بزنیم…اگر شما نقل قولی از شخصی که او را متهم کردید که این شخص همانند معاویه گفته که ما با دین مردم کاری نداریم و … بگذارید ما هم ببینیم!بنده فقط دوست دارم یاد بگیرم و مطمئن باشید اگر تحلیلتون منطقی باشه با کمال میل اشتباه خودم رو قبول می کنم و فکرم رو اصلاح…
سلام علیکم
من جمله معاویه را عینا نقل کردم از ابتدا تا انتها- تا متهم نشوم که سخن او را تقطیع کرده ام تا به شخص امروزی بچسبد. بنده از اینکه در مقابل این سخنرانی سراسر ضد دینی آقای روحانی، مراجع سکوت کرده اند در تعجبم. حالا که اصرار دارید آیات قرآن را هم برای شما ردیف می کنم. آیا این سخن ایشان که کسانی که نگران دین و آخرت مردمند یک عده اند که از سر بیکاری چنین سخنانی می گویند توهین صریح به پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت و تمام انبیای عظام نیست؟ آیا وقتی قرآن کریم پیامبر را توصیف می کند به اینکه عزیز علیه ما عنتم و بالمومنین رئوف رحیم، منظورش نگرانی پیامبر از وضعیت اقتصادی مومنان است؟ آیا در تاریخ نخوانده اید که در یکی از جنگها اسرا را دست بسته از جلوی پیامبر عبور می دادند و پیامبر خندید و اسیر گفت که آیا چون در قدرت هستی به ما می خندی فرمدند نه، خنده ام از این جهت بود که دارم با غل و زنجیر شما را به سمت بهشت می کشم؟ آیا تمام تلاش انبیا و ائمه جز برای رستگاری اخروی و دین بوده است؟ کسی مثل آیت الله مصباح اینها را می داند که می گوید این آدم معلوم نیست دینش را از حوزه گرفته یا از انگلیس؟ و من در تعجبم از بقیه که سکوت کرده اند و از شما که این انحرافات بین را می بینید و بنده را متهم می کنید.
تا آنجائی که بنده از سخنان آقای روحانی برداشت کردم ایشان اخلاق را بهتر از شلاق برای هدایت مردم دانسته بودند که بنده هم با نظر ایشان موافقم!خاطرم هست در بحار الانوار جلد ۱ روایتی از شخصی بود که به امام صادق(ع)در میان یاران فحش و ناسزا داد حضرت اجازه ندادند مریدان حرکتی بر علیه این شخص انجام دهند فردا همان شخص در میان مریدان حضرت نشسته بودند و حضرت در جواب یاران عرض کردند ایشان مقداری مشکل مالی داشت که رفع کردم گاهی برای به راه آوردن افراد باید پول خرج کرد!!!جناب سوزنچی باز در خاطرم هست از دهان مبارک فرزند مرحوم آیت الله سید علی قاضی (محمد حسن قاضی)این کلام شنیده شد که یکی از شاگردان بزرگ ایشان دزدی بود که برای سرقت به منزل جناب قاضی رفته بود!!!تعزیر همیشه در وهله آخر بوده نه اول بسم الله!خاطرم هست رئیس جمهور قبل چقدر با آبروی امام زمان بازی کرد و در آخر هم الحمدلله آبروی خودش رفت!آنوقت علامه مصباح کجا بودند!کسی که امام زمان را به تمسخر می گیرد و حرفهای ناروا به ایشان نسبت می دهد آنهم علناً آیا در خور سکوت بود!کسی که ادعای ارتباط می کند مگر شما روایت نخوانده اید که “کذب”تکذیبش کنید او دروغگوست علناً ادعا می کرد و کسی نبود به او بگوید بالای چشمت ابروست!چرت و پرت می گفت که مثلاً موساد و سیا نمی خواهند بگذارند امام زمان ظهور کند و به دنبال خال زیر بازوی امیر فلان کشور بود!بنده اینجا خاطرم آمد درباره قیاس که به شما گفتم سم است موردی را به شما بگویم! در تلویزیون بنده این را از دهان جناب علم الهدی شنیدم که گفتند”مصیبت وارده به مقام معظم رهبری در جریان ۸۸ خیلی بیشتر و سنگین تر از مصیبت وارده به امام حسین در کربلا بود”به قدری این گفته اعصابم را به هم ریخت که گفتم این چه بصیرتی است که امام معصوم که مقامش قابل قیاس حتی با خواهر گرامی اش(حضرت زینب) هم نیست (البته هر چه مقام نزد خداوند بالاتر مصیبت نیز سنگین تر)با رهبری قیاس می شود آخر امام حسینی که کل عالم فدای قدم مبارکش باد رو باید اینجوری تحقیر کنند یه عده …!آیا این شخص زیارت جامعه کبیره را هم نخوانده است!این چه عالمی است که اینها را هم نمی داند!مراجع عظام ساکت بودند!خاطرم هست آیت الله وحید به نشان دادن شمایل مبارک حضرت ابوالفضل العباس در یک فیلم اعتراض کردند که یه عده اومدن گفتن چرا ایشون به جریان ۸۸ اعتراضی نکردن!خاک بر سر کسی که نمی داند حضرت ابوالفضل العباس کسی است که امام صادق رجعت ایشون رو هم در زمان ظهور تایید کرده و مقام ایشون به قدری هست که زمانی که اسم مبارکشون می یاد ملائکه به رکوع می افتن ! تمام وجودم فدای یک تار موی عباس(متاسفانه جناب احمدی نژاد هوگو چاوز رو جزء رجعت کنندگان میدونه راستی اونموقع شما کجا بودید؟)اگر بحث مراجع هست خود شما و آنها جاهائی سکوت کردید وکردند که باید شمشیر می گرفتید دستتون… ماها همه نون رو به نرخ روز خوردیم و دم از دیانت می رنیم نمی دونم اون دنیا جواب خانم صدیقه طاهره رو چجوری می خوایم بدیم…مداحی هامون برای امام حسین شده ۹۹ درصد حرف سیاسی حالا وسطش ۱ دقیقه هم امام حسین بگیم این بود مرام امام صادق! ،هرکس و ناکسی زیارت ناحیه مقدسه رو تو جمع می خونه!دست رو دلمون نذارید که ما نه احمدی نژادی و مصباحی هستیم و نه روحانیی و رفسنجانیی و خاتمیئی هستیم…ما می خوایم حسینی باشیم همین و بس!
سلام علیکم
1. بحث سر بهتر بودن اخلاق نیست که کسی در این تردید ندارد. بحث ایشان بر سر انکار دغدغه دینی داشتن است و انکار نقش حکومت در دینداری مردم. جمله ایشان این بود که یک عده از سر بیکاری دغدغه دین و آخرت مردم را دارند.
2. در مورد آقای احمدی نژاد من نقدهایی قبلا کرده ام که طرفدارانش برآشفته شدند و هنوز در همین سایت حقیر موجود است. اما مثل شما اهل بی انصافی نیستم. لطفا یک مدرک ازائه کنید که آقای احمدی نژاد ادعای ارتباط با امام زمان کرد یا امام زمان را به مسخره گرفت یا حرفهای ناروا به امام زمان نسبت داد. لطفا سندتان هم ادعاها و تهمتهای بی دلیل مخالفانشان نباشد، بلکه واقعا صحبتی باشد که خودش کرده باشد.
خداوند همه ما را به راه راست هدایت فرماید
If my problem was a Death Star, this article is a photon toprdeo.
درد و بلات بخوره تو سر نفهمای خود باخته
بلکه فقط اینجا باید متوجه بشویم که این سخن و دیدگاه(بهشت و حکومت ) در تاریخ بوده و این حرف غلط است. و این حرف از زبان افرادی امده است.
لزوما کسی نخواست بگوید فلانی معاویه است یا یزید است. فقط از لحاظ اشتراک نظر موجود است.
با سلام
یکی از مشکلات شخصیت هایی مانند آیت الله بهشتی این بود و هست که این بزرگان چون حداقل نیم قرن از زمان خویش جلوتر هستند ،افکار و اندیشه هایشان برای بسیاری، حتی تحصیل کنندگان حوزوی و دانشگاهی قابل درک و هضم نیست و مشکل آفرین می شود. هنوز یک ماه از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود ،وقتی شهید بهشتی متوجه شد بعضی از طلاب وفضلای جوان در تلاش وتکاپو هستند تا مردم را به زور به بهشت ببرند ، طی سخنانی در مسجد اعظم قم خطاب به آنان چنین گفت:
« به طلاب و فضلای حوزه هم به دنبال این بحث یک پیشنهاد دارم و آن پیشنهاد این است که به مردم ایران فرصت بدهید تا آگاهانه و آزادانه خود را برمبنای معیارهای اسلامی بسازند و این خودسازی را بر مردم ما تحمیل نکنید. آگاهی بدهید، زمینه سازی کنید برای رشد اسلام ، ولی بر مردم هیچ چیز را تحمیل نکنید. انسان بالفطره خواهان آزادی است، می خواهد خودسازی داشته باشد،خودش، خودش را بسازد، اما بر خلاف دستور قرآن مبادا مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بخواهید بر مردم تحمیل کنید، که اگر تحمیل کردید آنها علیه این تحمیل تان طغیان خواهند کرد.
انسان عاشق آزادی است ، می خواهد خودش به دست خود و با انتخاب خود، خود را بسازد،”اما شاکرا واما کفورا”؛ آنقدرتحمیل راه و عقیده بر انسان ها نامطلوب است که خدا به پیامبر اکرمش خطاب می کند. (پیغمبر اصرار داشت، پافشاری می کرد، زحمت می کشید، خودش را به رنج وتعب می انداخت که مردم را به راه خدا بیاورد) که ای پیغمبر کار تو هم حد دارد. (افی انت تکره الناس حتی یکونوا مومنین ) تو می خواهی مردم را وادار کنی، مجبور کنی که آنها مومن باشند؟ اینکه راه پیغمبر نیست.
توصیه من به طلاب عزیز وبه فضلای ارجمند این است که منادی حق باشید، دعوت کننده به حق باشید، آمر به معروف و ناهی از منکر با رعایت تمام معیارهای اسلامی اش باشید، اما مجبور کننده مردم در راه اسلام نباشید، چون آن مسلمانی ارزش دارد که از درون انسان ها و عشق انسان ها بجوشد و بشکفد. ندیدید مردم ما در این دوران پر ارزش انقلاب از خودشان چه خودجوشی وچه خود شکوفائی نشان دادند؟
بزرگ ترین اصل بعد از پیروزی یک انقلاب چیست؟ تداوم همان انقلاب است ،همین طور که مردم ما با آزادی به راه اسلام آمدند و رهبری عالی اسلامی ما را آزادانه پذیرفتند، بگذارید در تداوم انقلاب هم مردم آزادانه راه خدا وراه اسلام، راه حق وراه خیر و صفا و راه صدق را انتخاب کنند و ادامه دهند، این است سفارشم به طلاب وفضلای عزیز. » (روزنامه اطلاعات،پنجشنبه،۱۵/۱۲/۱۳۵۷،ش ۱۵۸۰۱ ،ص۵)
سلام علیکم
من شان نزول این فرمایشات آیت الله بهشتی را – در صورتی که واقعا از ایشان باشد- نمی دانم و آن اندازه که خبر دارم این شان نزول که «شهید بهشتی متوجه شد بعضی از طلاب وفضلای جوان در تلاش وتکاپو هستند تا مردم را به زور به بهشت ببرند» کاذب است. به زور بهشتی کردن هم سخنی نیست که هیچ عاقلی از آن بخواهد دفاع کند. اما اگر کسی بخواهد از بطلان به زور بهشتی کردن، نفی هر گونه اجبار و بلکه هر گونه اقدام حکومتی در عرصه دین را نتیجه بگیرد در اشتباه است. در همین جملات منسوب شهید بهشتی، بر امر به معروف و نهی از منکر تاکید شده. آیا امر به معروف و نهی از منکر، امر و نهی دارد یا خیر؟ آیا در اسلام اقامه حدود داریم یا خیر؟ آیا اسلام حکومت را فقط برای رفاه مردم می خواهد یا برای سعادت آنها. آیا اسلام دنبال هدایت کردن بوده یا خیر؟ پاسخ اینها در نهج البلاغه امیرالمونین – که خود را شیعه او می دانیم- بسیار واضح است و حرف من این بود که شروع تردید در این مطالب از معاویه بود.
درباره ادعای ارتباط جناب احمدی نژاد :
1-وارد بحث رجعت می شم جناب سوزنچی عزیز شما که اهل مطالعه هستید از شما سوال می پرسم کدام یک از علمای بزرگ تشیع تا کنون صحبت از رجعت یک شخص با نام و نشان در عصر حاضر و معاصر کردند؟وقتی شخصی قطعاً اعلام می کنه که فلان کس حتماً جزء رجعت کنندگان هست این شخص یا معصوم هست(که اینمورد نمی تونه باشه)یا ارتباط با معصوم داره اگه غیر این هست بگید ما هم بدونیم…یه نکته مختصر درباره رجعت اونهم اینکه حتی ائمه هم به صورت رمز گونه و معمولاً در ادعیه هاشون اشاره به رجعت اونهم خودشون(زیارت جامعه کبیره)یا مثلاً شخصیت های دیگه مانند حضرت ابوالفضل العباس(زیارت حضرت ابوالفضل منتسب به امام صادق علیه السلام که اشاره به رجعت حضرت ابوالفضل العباس می کنه…اونوقت شخصی می یاد علناً می گه جناب هوگو چاوز از رجعت کنندگانه قطعی زمان ظهور هست!جناب سوزنچی باور کنید شاید صد سال پیش بود و این اتفاق می افتاد مراجع اونموقع این شخص رو به احتمال زیاد محارب می دونستند و اعدامش می کردند …چند تا مورد دیگه هست که دونه دونه وارد اونها هم می شم.
سلام علیکم
همان هفته که او این سخن را گفت آقای سید احمد خاتمی در خطبه نماز جمعه صریحا و مستقیما پاسخ قاطعی به او داد. اما نفهمیدم چرا اگر کسی چنین نظری بدهد محارب و لازم الاعدام است. متاسفانه بغض شما نسبت به ایشان موجب شده براحتی هر اشتباه و گناهی را معادل محاربه اعلام کنید. اگرچه من نظر آقای احمدی نژاد در باب رجعت هوگوچاوز را قبول ندارم اما مساله رجعت به این گنگی و رمزگونگی که می فرمایید نیست. در بسیاری از موارد اشخاصی در روایات به عنوان اشخاصی که رجعت می کنند مطرح شده (مانند اصحاب کهف، مومن آل فرعون و …) و به ما وعده داده شده اگر دعای عهد را چهل صباح بخوانیم در زمره رجعت کنندگان قرار می گیریم و … . با توجه به تعصب شدید شما و ادبیات شما، علاقه ای به ادامه این بحث ندارم و این آخرین پاسخ بنده خواهد بود. والسلام علی من اتبع الهدی
Don’t agree, I don’t think your are right.
سلام حاج آقا
از اینکه نکتههای مغفول مباحث اعتقادی و تاریخی رو هدف میگیرید و حفرههای شبکهی اعتقادات ما – حداقل خودم – رو پر میکنید، ممنون؛ و همچنین از پاسخهای محترمانه، منطقی و مستندتون به نظرات سایرین.
من نکتهای در مورد پستتون به ذهنم میرسه که لازمه بخاطر فضای ایجاد شده در نظرات، قبلش یک اعلام موضع صریح داشته باشم: من در دو مرحله انتخابات نهم و انتخابات دهم ریاستجمهوری به آقای احمدینژاد رأی دادم و در انتخابات اخیر هم به آقای جلیلی؛ به هر دو هم بخاطر تایید گفتمانشون رأی دادم و نه توانمندی مدیریتیشون! و اگر در انتخابات اخیر، سازوکار انتخابات عوض میشد، بطوریکه هر کسی باید اسم منفورترین فرد برای ریاستجمهوری را در صندوق میانداخت تا کمنفرتترین فرد، رئیس جمهور شود، من مطمئناً به “آقای روحانی” رأی میدادم و در سیاستهای اتخاذی این دولت – علی الخصوص هستهای – هم از تندوتیزترین منتقدان این دولت هستم.
حالا نظرم:
وقتی که یک نفر به تنهایی در جزیرهای زندگی کنه، نیاز به حکومت و حاکم نداره! اما وقتی که یک اجتماع شکل میگیره، در دسترسی افراد این اجتماع به منابع محدود مادی، “تعارضاتی شکل میگیره” و “کارهایی مطرح میشه که نیاز همه هست؛ ولی وظیفه هیچ کدوم از افراد اون جامعه نیست” (مثل جاده و امنیت و سایر زیرساختهای اجتماعی). حالا قوه مقننه در ساختارهای حکومتی برای پیشگیری از تعارضات و قوه قضاییه نیز برای رفع تعارضاتی که به وجود میآید، تعریف شدهاند و قوه مجریه برای عملی کردن نیازهایی از سنخ مذکور. اما چیزی که این سه شأن یک حکومت اسلامی رو با همین سه شأن در حکومتهای غیراسلامی متفاوت میکنه، اولاً “چارچوبهای شرعی” است و ثانیاً “محرکهای اخلاقی یا همون نیتهای انسانی” که طبیعتاً نشأت گرفته از تربیت درونی انسانها است؛ یعنی در یک حکومت اسلامی، قانونگذاری و قضاوت باید منطبق بر شرع و اخلاق اسلامی انجام بشه و نیازهای اجرایی نیز بر اساس منطق شرع و اخلاق اسلامی تعیین بشه و در همون چارچوب هم بهشون عمل بشه.
در ساختار جمهوری اسلامی، علاوه بر امورات اجرایی (سیاسی، اقتصادی، امنیتی و ساخت و سازهای عمومی)، دستهای از امورات فرهنگی بسیار مهم هم در قالب وزارت فرهنگ به دست قوه مجریه سپرده شده؛ در حالیکه تخصص در دین و فرهنگ، شرط احراز صلاحیت برای ریاست این قوه نیست؛ کمااینکه حداقل در ظاهر امر، شهید رجایی و دکتر احمدینژاد تخصصی در بحثهای دینی نداشتند و اعتقادات پامنبری داشتند؛ حالا درست یا غلط مهم نیست. به نظرم میرسه که با این تفاسیر، آقای روحانی به عنوان “رئیس قوه مجریه” – با حدود اجرایی مذکور – و نه به عنوان “حاکم جامعه اسلامی” و در جواب به فشارهایی که برای اجرای برخی طرحهای مرتبط با فرهنگ – عموماً هم حجاب و عفاف، مجوز نشر کتاب فیلم و موسیقی و فیلترینگ فیسبوک – به صورت انتظامی، این حرفها رو زدند.
هر چند که روح حاکم بر این دولت رو کاملاً غیراسلامی و وارفته در مقابل هژمونی غرب میدونم، اما حمله و هجمه به این جملات رسانهها رو که اصلاً قبول ندارم و مقایسه رئیس قوه مجریه رو هم با حاکم جامعه اسلامی زیاد منطقی نمیدونم. اگر – زبانم لال – کسی در مسند رهبری جمهوری اسلامی، چنین حرفی زد، اون روز روز مرگ انقلاب ما است!!
خدا آقای مهربان و حقیقتاً “جانباز اسلام” ما رو حفظ کنه و دست مجروحشون رو برای بیعت در دستان صاحب عصرمون قرار بده؛ آمین.
و السلام
بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی (که رئیسش آقای روحانی بود) در ماه آذر سال ۱۳۹۲: به نقل از سایت خامنه ای دات آی آر
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=24721
ما مسئولیت شرعی داریم، مسئولیت قانونی داریم در قبال فرهنگ کشور و فرهنگ عمومی کشور. و البته میبینیم در بعضی از مطبوعات، نوشتهها، گفتهها، بعضیها با عنوان[کردن] “دین دولتی” و “فرهنگ دولتی” میخواهند نظارت دولت را محدود کنند و تخریب کنند و بهاصطلاح یک اَنگ غلطی و مخالفتی به آن بزنند که آقا، اینها میخواهند دین را دولتی کنند، فرهنگ را دولتی کنند! این حرفها یعنی چه؟ دولت دینی با دین دولتی هیچ فرقی ندارد. دولت جزو مردم است؛ دین دولتی یعنی دین مردمی؛ همان دینی که مردم دارند، دولت هم همان دین را دارد. دولت، وظیفه برای ترویجِ بیشتر [دین] دارد. هر کسی هر توانی که دارد، باید خرج کند؛ یک روحانی باید توانش را خرج کند؛ یک دانشگاهی باید توان خودش را صرف کند؛ یک انسانی که دارای یک منبری است، دارای یک حوزهی نفوذی است در تأثیرگذاری روی مردم، باید توان خودش را خرج کند. از همهی اینها پرتوانتر هم دستگاه حکومت یک کشور است؛ خب، طبعا باید توان خودش را صرف کند در راه ترویج فضائل و جلوگیری از آنچه مزاحم رشد فضائل است. پس بنابراین فرهنگ جامعه متولی میخواهد؛ مثل اقتصاد.
How could any of this be better stated? It coudln’t.
“دین مردم ربطی به حکومت ندارد” ببخشید از حرف معاویه لعنت الله چرا مصداق در می آورید.
حکومت اسلامی فقط دست ائمه معصومین امکان پذیراست. دینی که به دنیای ما اهمیت بدهد و دنیای او به ماربطی نداشته باشد فقط از ائمه بر می ایید این چنین دلسوزباشد . نمونه اش را می بینیم
اگر حکومت اسلامی فقط به دست ائمه امکان داشت، با توجه به این همه احکام اسلام که جز در پرتوی حکومت ممکن نیست، غیبت امام زمان ع نقصی بر کار خدا بود!
اگر هم ایرادات بر حکومت فعلی را مد نظر دارید بسیاری از این ایرادات بر حکومت حضرت علی ع هم وارد بود . اگر در کشور ما خاوری دزدی کرد و فرار کرد در حکومت علی ع استاندارش استان را می دزدید و به معاویه می پیوست
کتاب «الغارات»را بخوانید و ببینید استانداران حضرت چه خیانتها که کردند