در ميان دانشهاي مختلف شايد هيچ دانشي همچون فلسفه وجود نداشته باشد که ايناندازه بين خود دانش و تاريخ آن ارتباط برقرار باشد. فلسفه عرصهانديشيدن درباره عميق ترين حقايق عالم است و ابزار آن تنها و تنها عقل است. در ساير دانشهاي بشري، به ويژه در دانشهايي که با تجربه سر و کار دارند، کار تنها با تعقل و تفکر پيش نميرود، بلکه برخورداري از ابزارهاي جديد، اطلاعات جديدي را در اختيار آدمي قرار ميدهد، و طبيعتا کساني که ابزارهاي بهتري در اختيار بگيرند تحليلهاي دقيق تري نيز ميتوانند ارائه دهند. اين گونه است که تحول ابزار کم کم عاملي ميشود که بسياري از آراء وانديشهها در اين عرصهها کاملا به بوته تاريخ سپرده شوند و دانش آنها صرفا براي مورخان مفيد باشد: وقتي انسان توانست تلسکوپهاي عظيم بسازد يا به فضا سفر کند و ماه را از نزديک مشاهده کند، بطلان بسياري از آراء دانشمندان گذشته واضح گرديد. الان ديگر هيچ يک از ما شک ندارد که در منظومه شمسي، زمين به دور خورشيد ميگردد و نه خورشيد به دور زمين، جنس اشياء در عالم فوق قمر و تحت قمر مشابه است، سيارات و ستارگان صددرصد کروي نيستند و… . در اينجا دانستن آراء دانشمندان قديم درباره تفاوت عالم تحت قمر و فوق قمر، کروي بودن ستارگان و سيارات، دايرهاي بودن حرکت افلاک و… ديگر نقشي در شناخت واقعيات نجومي ندارد. ابزارهاي جديدي ساخته شده و اين ابزارها اطلاعات دقيقتري در اختيار عقل قرار داده و عقل با تکيه بر آنها تحليل کاملا جديدي از از وضعيت نجومي عالم ارائه ميدهد. ادامه مطلب تاريخ فلسفه، چرا و چگونه؟
بازدیدها: ۲۵۸