بسم الله الرحمن الرحیم
فهم اقتضائات احتیاط؛ راه برونرفت از عمده مشکلات کشور
در ابتدای رسالههای توضیح المسائل مینویسند که انسان برای عمل به احکام دین باید یا مجتهد باشد یا مقلد یا محتاط. همواره برایم سوال بود که: «انسان مجتهد باشد یا مقلد» رویهای معقول است (نه فقط در فقه، بلکه در تمام عرصههای زندگی: مثلا برای علاج بیماری، انسان یا مجتهد [= پزشک] است یا مقلد [= به پزشک مراجعه میکند] و …)، اما محتاط یعنی چه؟ انسان یا پاسخ را میداند یا نمیداند؛ اگر نمیداند، از کسی که میداند بپرسد؛ چرا احتیاط کند (برود سراغ همه متخصصان، و به سختترین گزینه ممکن عمل کند)؟! آیا احتیاط، خلاف عقل متعارف نیست؟! آیا واقعا یک تقسیم ثنایی (مقلد-مجتهد) باید داشت یا یک تقسیم ثلاثی (مقلد-مجتهد- محتاط)؟
امروز دقیقا میفهمم که بیتوجهی به این قسم سوم نه فقط به بسیاری از طلاب و دانشجویان آسیبی جدی زده، بلکه مشکلات حادی را در زندگی اجتماعی ما ایرانیان رقم زده است!
مساله از این قرار است: هر انسانی در ابتدای تحصیل در هر رشتهای ابتدا مقلد است، و زمان میبرد تا مجتهد شود؛ لیکن حرکت از مقلد بودن به مجتهد شدن، دفعی نیست، تدریجی است؛ یعنی دانشجو و طلبه، پس از مدتی و به خاطر مواجه با دیدگاههای رقیب و …، به مرحلهای میرسد که دیگر نمیتواند مقلد باشد؛ یعنی دیگر هر «دیدگاه معین» (در فقه: فتوا؛ در پزشکی: نحوه معالجه؛ و …) را که میبیند، اشکالاتی دربارهاش به ذهنش میآید که نمیتواند مثل گذشته، آن را بپذیرد؛ و احتمال میدهد که «گزینههای رقیب» بهتر باشند؛ اما هنوز به حدی نرسیده که خودش بتواند با ادلهای که در دستش است به نتیجه معتبر و اطمینانبخش در حد آن رشته علمی (که عرف جامعه علمی مربوطه آن را قابل اعتنا بداند) برسد.
در چنین وضعیتی که انسان در برزخ بین تقلید و اجتهاد است، چه بکند؟ اینجاست که مفهوم «محتاط» معنیدار میشود؛ به عنوان یک راهنمای عمل میگوید: درست است که تو دیگر نمیتوانی تقلید کنی؛ اما یادت باشد که هنوز مجتهد نشدهای؛ تو به دیدگاه مجتهدان انتقاد داری، اما یادت باشد که آنها قبل از اینکه تو در این وضعیت قرار بگیری مجتهد بودهاند، و به خاطر فراتر رفتن تو از مقلد بودن (حتی اگر نقد تو بر دیدگاه آنها وارد هم باشد) اجتهادشان باطل نشده است؛ زیرا مجتهد انسان معصوم نیست که خطا نکند؛ او انسانی است که در حد عقلایی لازم تلاشش را کرده و عقلا تایید میکنند که حتی اگر در نظر نهاییاش اشتباه هم کرده باشد معذور است.
پس در چنین موقعیتی که نمیتوانی از آن یک نفر – که قبلا مقلدش بودی- تقلید کنی، او و بقیه متخصصان سطح بالا را جلوی خودت بگذار و احتیاط کن! احتیاط یعنی وقتی مثلا مریض شدی و به هیچ متخصصی اطمینان کامل نداری، راهش این نیست که به سلیقه شخصی خودت عمل کنی؛ بلکه به جای یک نفر، سراغ چند متخصص برتر برو و اگر اولی گفت انگور نخور، و دومی گفت انار نخور، و سومی گفت سیب نخور، فعلا هیچیک از این سه میوه را نخور تا زمانی که خودت واقعا متخصص شوی.
رویه غلطی که متاسفانه رایج شده این است که بسیاری از طلاب و دانشپژوهان بدون اینکه در عرصه تخصصی خود به اجتهاد رسیده باشند موضعی را که به نظرشان بهتر رسیده مبنای عمل خود قرار میدهند! و بدتر اینکه در مسائل مربوط به مشکلات جامعه هم، به جای ارجاع دادن دیگران به متخصصان، میکوشند نظر خودشان را به کرسی بنشانند!
و این گونه است که در کشور، نه فقط در مسائل دینی، بلکه در مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی، سلامت، و …. دچار مشکل هستیم و روز به روز بر مشکلاتمان افزوده میشود؛ چون بسیاری از ما از تقلید درآمدهایم، اما هنوز مجتهد نشدهایم و یادمان رفته که کسی که در این برزخ بسر میبرد: اولا وظیفه خودش احتیاط است، نه فتوا دادن؛ و ثانیا وظیفه ندارد سایر مقلدان را از رجوع به مجتهدان بازدارد و به پیروی از خودش دعوت کند.
اگر هرکدام از ما وقتی از تقلید درمیآمد، توجه میکرد که آنان که تا دیروز مجتهد بودند هنوز مجتهدند و میفهمید که صرف گرفتن مدرک دکتری یا سطح چهار حوزه، انسان را مجتهد نمیکند، آنگاه نقشآفرینی متخصصان هر عرصه جدیتر میشد و مسئولان و تصمیمگیران کشور یا از متخصصان واقعی در هر عرصهای پیروی میکردند و احتمالا با بسیاری از مشکلات امروزی مواجه نبودیم.
هنوز هم دیر نشده است. من امروز فهمیدهام که نمیتوانم در برخی عرصهها مقلد باشم؛ اما میدانم که هنوز مجتهد هم نشدهام؛ از این روست که راه احتیاط را در پیش گرفتهام. شما هم با خودت روراست باش؛ اگر نمیتوانی تقلید کنی ابتدا مطمئن باش که مجتهد شدهای بعد فتوا بده!
بازدیدها: ۶۰۶
سلامعلیکم
این دیدگاه مشخصا در بحث احکام و علوم دینی صادق است. در علوم جدید کمتر پیش میآید بین نظر دو عالم قادر به انتخاب نباشیم. برای درمان بیماری عمل به احتیاط معنا ندارد. شما اگر به نظر یک پزشک شک کردید پرس و جو میکنید و طبیب حاذقتری پیدا و به روش درمان او اعتماد و عمل میکنید.
در زمینههای دیگر شما مجبور به این انتخاب هم نیستید. مثلا بین اینشتین و بور مجبور نیستید طرفدار یکی باشید زیرا خود آنها به حقانیت نظر خود تعصب ندارند و آمادگی دارند که اگر نظرشان رد شود و یا فرضیه جامعتری مطرح شود، از آن تبعیت کنند. ولی در علوم اسلامی فرض بر این است که همه چیز از پیش مشخص است و جایی برای آزمون و خطا نیست.
احتمالا سر و کارتون به شورای پزشکی نخورده!! چون اساساً در امور بسیار حاد که راه های مختلف و البته هر کدام دارای ریسک های مخصوص به خود وقتی برای درمان یک مشکل پیش میاد، حاذق ترین دکترها نمی توانند تصمیم قطعی بگیرند. بنابر این تلاش می کنند اختیاطی ترین مسیر را طی کنند
فلذا اساسا تصو شما درست نیست و به نظر می رسد این تقسیم سه گانه(مقلد-محتاط-محتهد) در تمام علوم هم متصور است
سلام علیکم
من نگفتم این تقسیم فقط مال فقه است که شما می فرمایید تصورم درست نیست. من هم قبول دارم که عملا این تقسیم سه گانه در همه علوم ناظر به زندگی کارآیی دارد. علت اینکه من از عرصه فقه مثال زدم این است که این تقسیم سه گانه در آنجا خیلی مشهور است. اما شما در عرصه پزشکی اولش که بگویید افراد در این سه قسم هستند تعجب می کنند زیرا با اینکه عملا در این سه دسته هستند اما با این سه اصطلاح مانوس نیستند.
بازتاب: فقدان علم عدالت [احتیاط؛ قسمت سوم] | حسین سوزنچی