دعا برای فرج یا ظهور؟ (۱)

بسم الله الرحمن الرحیم

مروری بر احادیث اهل بیت ع نشان می‌دهد آنچه وظیفه اصلی ما در زمان غیبت است «دعا برای فرج» است نه «دعا برای ظهور». البته اشکالی ندارد که دلمان بخواهد که ظهور عمومی حضرت هرچه سریعتر رخ دهد، اما آنچه محور توصیه‌های اهل بیت ع است دعا برای فرج است؛ و حتی گاه ائمه ع کسانی را که برای صرف ظهور حضرت عجله داشتند مواخذه می‌کرده‌اند که: «وَ أَنْتَ مِمَّنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا: مگر تو از کسانی هستی که دنیا می‌خواهند؟» و تأکید می‌کرده‌اند که اگر نسبت خود با امامت را درست کنی برایت ضرری نخواهد داشت که این امر جلو بیفتد یا عقب: «لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ» (الكافي، ج‏۱، ص۳۷۱).

شاید بهترین تبیین برای تفاوت ظریف این دو، این کلام حضرت آیت الله بهجت باشد: «ارتباط و وصل با آن حضرت و فرج شخصی، امر اختیاری ماست، به‌خلاف ظهور و فرج عمومی. بااین‌حال چرا به این اهمیت نمی‌دهیم که چگونه با آن حضرت ارتباط برقرار کنیم و از این مطلب غافل هستیم، ولی به ظهور و دیدار عمومی آن حضرت اهمیت می‌دهیم؟! و حال اینکه اگر برای فرج شخصی به اصلاح خود نپردازیم، بیم آن است که در ظهور آن حضرت از او فرار کنیم! چون راهی که می‌رویم، راه کسانی است که اَهَم و مهمی قایل نیستند.» (حضرت حجت عج، ص۳۱۱).

دعا یعنی درخواست عمیق از خداوند؛ و علی‌القاعده ما باید برای ظهوری دعا کنیم که وقتی رخ داد فرج ما باشد، نه هلاکت ما! و لذا کسی واقعا می‌خواهد و دعا می‌کند که بداند فرج حضرت، فرج او خواهد بود: «أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُم» (كمال الدين و تمام النعمة، ج‏۲، ص۴۸۵).

می‌توان گفت فرج شخصی یعنی اشخاص به چنان نسبتی با امام ع برسند که:

اولا امام ع نیاز نداشته باشد که از آنها تقیه کند- چنانکه خود امام زمان ع در دعایی که به شیعیان برای عصر غیبت یاد دادند بر این تصریح کردند: «وَ اجْعَلْنَا يَا رَبِّ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ … وَ مِمَّنْ لَا حَاجَةَ لَهُ بِهِ إِلَى التَّقِيَّة» (كمال الدين و تمام النعمة، ج‏۲، ص۵۱۵)- ؛

و ثانیا وجودشان برای امام ع طوری باشد که با بودن آنها، امام ع چنان «فرج» و گشایشی در کار خود ببیند که امکان ظهور عمومی برایش میسر گردد- چنانکه در کلمات اهل بیت ع علائم فراوانی برای ظهور مطرح شده است، اما عمده آنها صرفا علامتند، نه علت؛ شاید تنها روایتی که لسانش لسان علیت است آن است که می‌فرمایند که باید آن عدد ۳۱۳ تکمیل شود: «أَمَا لَوْ كَمُلَتِ الْعِدَّةُ الْمَوْصُوفَةُ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ، كَانَ الَّذِي تُرِيدُونَ» (الغيبة للنعماني، ص۲۰۳)-. ظاهرا امام صادق ع می‌خواهند بفرمایند تا فرج شخصی برای ۳۱۳ نفر حاصل نشود، انتظار فرج عمومی امام زمان ع را نداشته باشید.

پس مهمترین (و شاید تنها) وظیفه ما در زمینه‌سازی برای ظهور این است که چنان زندگی کنیم که فرج شخصی برسیم.

البته طلب فرج شخصی به معنای گوشه‌گیری و ترک وظایف اجتماعی نیست؛ فرج شخصی برای کسی حاصل می‌شود که تمام وظایف خویش (فردی یا اجتماعی) را، آن گونه که مورد رضایت امام ع است، جدی بگیرد.

بگذارید مطلب را با نکته دیگری از آیت الله بهجت توضیح دهم که مضمون حدیثی از امام صادق ع است (كافي، ج‏۴، ص۴۶۶)[۱]. ایشان به کسی فرمودند: «شما اگر چنانچه حاجتی دارید برای دیگران بخواهید… مثلاً اگر خانه ندارید و از خدا خانه می‌خواهید، دعا کنید برای بی‌خانه‌ها، [آنگاه] خداوند متعال فرشته‌ای را معین می‌کند که برای شما دعا کند و آن فرشته چون معصوم است دعایش به استجابت نزدیک‌تر از دعای شماست این راه میان‌بر برای استجابت دعاست». (https://bahjat.ir/fa/content/10511)

همین را در خصوص دعا برای فرج شخصی هم می‌توان مطرح کرد. شاید در نگاه اول اشکال شود که چنین درخواستی در مورد دیگران چه وجهی دارد؟ دعا کردن چیزی را از عمق وجود خواستن است؛ وقتی واقعا دعا کرده‌ام که واقعا عزم جدی نشان دهم که دارم تمام زندگی‌ام را با امام زمان ع هماهنگ می‌کنم. من می‌توانم از خدا بخواهم که شخص دیگری خانه‌دار شود؛ اما اینکه از خدا بخواهم شخص دیگری چنین عزمی داشته باشد و در رسیدن به فرج شخصی موفق شود یعنی چه؟

شاید بتوان گفت:

اولا من که فرج شخصی را می‌خواهم باید این را در راستای حصول فرج امام زمان بخواهم؛ و فرج او با حصول ۳۱۳ فرج حاصل می‌شود نه فقط با فرج من. پس اگر من فقط و فقط فرج خودم را بخواهم و از تقاضای فرج برای دیگران غفلت کنم، واقعا فرج امام زمان را نخواسته‌ام.

ثانیا از بالاترین مصادیق فرج، رها شدن از خودخواهی است. در حدیث نبوی، از دشوارترین وظایف این امت «الْمُوَاسَاةُ لِلْأَخِ فِي مَالِه‏» معرفی شده است (الخصال، ج‏۱، ص۱۲۵)[۲]. آیا جیب‌مان یکی شود، اما حصول کمالاتمان یکی نشود؟!

خلاصه کلام: آنچه وظیفه اصلی ما در زمان غیبت است «دعا برای فرج» است نه «دعا برای ظهور»؛ و فرج شخصی هم بر فرج عمومی مقدم است؛ و دعا کردن هم صرفا لقلقه زبان نیست. اکنون چقدر در دعا برای فرج جدی هستیم؟


[۱] . «مَنْ دَعَا لِأَخِيهِ بِظَهْرِ الْغَيْبِ وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَكاً يَقُولُ وَ لَكَ مِثْلَاهُ فَأَرَدْتُ أَنْ أَكُونَ إِنَّمَا أَدْعُو لِإِخْوَانِي وَ يَكُونَ الْمَلَكُ يَدْعُو لِي لِأَنِّي فِي شَكٍّ مِنْ دُعَائِي لِنَفْسِي وَ لَسْتُ فِي شَكٍّ مِنْ دُعَاءِ الْمَلَكِ لِي.»

[۲] . يَا عَلِيُّ ثَلَاثٌ لَا تُطِيقُهَا هَذِهِ الْأُمَّةُ الْمُوَاسَاةُ لِلْأَخِ فِي مَالِهِ وَ إِنْصَافُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِهِ وَ ذِكْرُ اللَّهِ عَلَى كُلِّ حَال‏

بازدیدها: ۱۳

One Reply to “دعا برای فرج یا ظهور؟ (۱)”

  1. بازتاب: دعا برای فرج یا ظهور؟ (۲) | حسین سوزنچی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*