بسم الله الرحمن الرحیم
مهمترین مساله در زندگی ما انسانها – و اساسا هدف از آفرینش آسمانها و زمین (سوره هود؛ آیه۷)، و مرگ و زندگی (سوره ملک؛ آیه۲) – این است که آمدهایم که امتحانی بدهیم. همین و بس.
اما بسیاری از اوقات یادمان میرود که الان در حال امتحان هستیم: یا مشغول تماشای محیط برگزاری آزمون و گفتوگو و نزاع با بغلدستی و … میشویم؛ یا یادمان میرود که صحنه امتحان، مراقب دارد: تقلب میکنیم و میپنداریم کسی ما را نمیبیند! یا … .
اما بدتر از همه اینکه گاه جلسه امتحان دادن را با جلسه تدریس و تعلیم اشتباه میگیریم؛ قرار بود امتحان بدهیم که ببینیم درس را خوب یاد گرفته و قبول میشویم یا خیر؛ اما میپنداریم که خود پاسخ سوالات موضوعیت دارد و عالَم و آدم متوقف پاسخهای ما هستند تا بر اساس آن پاسخها عمل کنند!
خیر! خدا پاسخها را میداند و خودش بلد است عالم و آدم را هدایت کند؛ اما خواسته ببیند ما چگونه امتحان میدهیم و نمره چند میگیریم (سوره عنکبوت؛ آیه ۳). اگر از برگه دیگری هم تقلب کنیم یا تقلب برسانیم، برنامهای که خدا برای عالم و آدم داشته عوض نمیشود!
نه خدا به ما نیاز دارد؛ نه امام زمان ع؛ نه اسلام؛ نه نظام اسلامی؛ نه شهدا؛ نه … . این ماییم که به آنها نیاز داریم.
نیازی نیست ما بخواهیم مشکل آدم و عالم را حل کنیم! ما وظیفه خود را درست بشناسیم و پاسخ درست بنویسیم و نمره قبولی به دست آوریم؛ برپایی حکومت عدل جهانی ۱۰۰۰سال دیگر هم عقب بیفتد، مهم نیست!!!
شاید امام صادق ع در پاسخ ابوبصیر همین را میخواهد بفرماید:
۱) ابوبصیر: «فدایت شوم! فرج کی خواهد بود؟»
امام صادق ع: «ابوبصیر! آیا تو از کسانی هستی که دنیا میخواهند؟! کسی که این امر را بشناسد با همین انتظارش فرج برایش حاصل شده است.»
۲) ابوبصیر: «آیا به نظر شما من قائم را درک میکنم؟»
امام صادق ع: «ابوبصیر! واقعا امامت را نمیشناسی؟!»
ابوبصیر: «بله، به خدا میشناسم.» دستش را گرفت و گفت: «او تو هستی.»
امام صادق ع: «ابوبصیر! به خدا سوگند چه غمی داری که شمشیر حمایل کرده، در سایه خیمهگاه قائم صلوات الله علیه نباشی؟!»
(اصول كافي، ج۱، ص۳۷۱)
۱) عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: جُعِلْتُ فِدَاكَ مَتَى الْفَرَجُ؟
فَقَالَ: يَا أَبَا بَصِيرٍ وَ أَنْتَ مِمَّنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا؟ مَنْ عَرَفَ هَذَا الْأَمْرَ فَقَدْ فُرِّجَ عَنْهُ لِانْتِظَارِهِ.
۲) عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْخُزَاعِيِّ قَالَ:
سَأَلَ أَبُو بَصِيرٍ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا أَسْمَعُ، فَقَالَ: تَرَانِي أُدْرِكُ الْقَائِمَ ع؟!
فَقَالَ: يَا أَبَا بَصِيرٍ أَ لَسْتَ تَعْرِفُ إِمَامَكَ؟!
فَقَالَ: إِي وَ اللَّهِ وَ أَنْتَ هُوَ؛ وَ تَنَاوَلَ يَدَهُ.
فَقَالَ: وَ اللَّهِ مَا تُبَالِي يَا أَبَا بَصِيرٍ أَلَّا تَكُونَ مُحْتَبِياً بِسَيْفِكَ فِي ظِلِّ رِوَاقِ الْقَائِمِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ.
بازدیدها: ۵۳۳۵