بسم الله الرحمن الرحیم
مسأله نسبت بین فقه و اخلاق و مرز بین این دو مدتهاست که مایه دلمشغولی برخی از اندیشمندان شده است. عدهای از تجددگرایان معتقدند که فقه عرصه را بر اخلاق تنگ کرده است. آنها بهعنوان مسئولیت روشنفکری دینی در صدد هستند فقه را تابع اخلاق سکولار گردانند. اما به نظر میرسد فهم آنها از فقه و اخلاق و تمایز این دو، بر مفروضات قابلمناقشهای تکیه کرده که اگر این فهم اصلاح شود، ناصواب و ناموفق بودن پروژه جایگزینسازی اخلاق به جای فقه آشکار میگردد.
با مروری تاریخی میتوان دریافت که تمایز این دو علم و بقای آنها در کنار هم، به خاطر تفاوت موضوع آن دو بوده است: موضوع یکی بحثی واقعگرایانه درباره اصلاح خصلتها و ملکات نفسانی بوده و موضوع دیگری، بررسی اعتباراتی است که میخواهد بر رفتارهای ما حاکم شود.
در مقاله حاضر نشان داده میشود که پیدایش تلقی اعتباری از ماهیت گزارههای اخلاقی از یک سو و عدم درک صحیح از مکانیسم اعتبارات شریعت از سوی دیگر، از زمینههای اصلی مطرح شدن پروژه جایگزینسازی اخلاق به جای فقه بوده است؛ و توجه به برخی از زوایای پیچیده اعتبارات شریعت، معلوم خواهد کرد که گزارههای تکلیفی فقه را منطقاً نمیتوان با اعتبارات بسیطی که با علم اخلاق غیر فضیلتگرای مدرن پیشرو مینهد، به چالش کشید.
لازم به ذکر است که این مطلب به همراه مطالبی که اکنون در مقاله «تأملی فلسفی در باب نسبت فقه و اخلاق» در شماره ۳۹ فصلنامه علمی-پژوهشی آیین حکمت منتشر شده ابتدا در یک مقاله آمده بود که چون حجم مقاله زیاد شد با بازبینی و افزودههایی اکنون به صورت دو مقاله مستقل منتشر شده است که این دو مقاله تا حدود ۳۰ درصد همپوشانی دارند.
برای دریافت فایل PDF مقاله از سایت فصلنامه علمی-پژوهشی حکمت اسلامی (شماره ۲۴) کلیک کنید.
مطالعه متن مقاله ادامه مطلب تمایز فقه و اخلاق، تاملی در یک اشتباه تاریخی
بازدیدها: ۴۳۴