بسم الله الرحمن الرحیم
سهشنبه (۲۴ مهر ۱۳۹۷) در هیات میثاق با شهدا (تهران: دانشگاه امام صادق ع) که مصادف بود با شب شهادت امام حسن مجتبی ع (بنا بر یک روایت) بحثی داشتم در تحلیل مساله «امامت» ، با تمرکز بر حدیث مشهور «الحسن و الحسین امامان، قاما او قعدا»، که خلاصهاش این است که:
اگر بپذیریم که دین بر یک نگاه خاص انسانشناسانه سوار شده، که حقیقت انسان و جامعه انسانی را در رسیدن به مقام خلیفهاللهی – و نه صرفا در افق یک حیوان پیشرفتهی ادامه میمون- تعقیب میکند؛ آنگاه مساله امامت، یک اصل مهم در اصول دین – و نه مسالهای در فروع – میشود و آنگاه امامت را باید به عنوان یک نظریه خاص و کاملا متمایز از نظریههای سیاسی رایج در جهان (که عموما بر اصل تنازع بقا، و دغدغههای فساد ناشی از تمرکر قدرت، مبتنی هستند) ملاحظه کرد؛ و در این فضاست که مفهوم «امام قاعد» و تاکتیکهای امام ع [= تنها حاکم مشروع] برای حفظ اصل جریان اسلام، که ظاهرا بوی مدارا با جریان نفاق میدهد! مفهومی بسیار پیچیده و اساسی میشود در عرض مفهوم «امام قائم»؛ و عدم درک صحیح از این مطلب در مسلمانان، به انحرافاتی در میان جریانِ ظاهرا عدالتگرا نسبت به مساله امامت منجر شد که نمونههای بارز تاریخی آن را در خوارج،«مذل المومنین» خواندن امام حسن ع، شکلگیری زیدیه، عدم رعایت تقیه در زمان امام کاظم ع که به شهادت ایشان منجر شد، عدم هضم موضع امام رضا ع و وقوع قیامهای علویون علیرغم میل ایشان، و … میتوان مشاهده کرد.
بازدیدها: ۱۸۴