چرا باید از ویروس کرونا متشکر باشیم؟!

بسم الله الرحمن الرحیم

پرده اول

در میان حقایق عالم، بدیهی‌ترین حقیقت، که هیچکس نمی‌تواند انکارش کند «مرگ» است! همه می‌میریم؛ با هر سابقه‌ای؛ با هر امکاناتی، با هر پست و مقامی.

در قبال مرگ دو راه بیشتر نداریم: یا آن را نادیده بگیریم تا غافلگیرمان کند؛ و یا اینکه آن را جدی بگیریم و آماده‌اش شویم. کسی که به دنیا دل بسته، می‌کوشد دائما مرگ را نادیده بگیرد؛ اما زندگی وقتی واقعا زندگی است، که مرگ هم نتواند به آن آسیب برساند؛ پس تنها کسانی واقعا زندگی می‌کنند که از مرگ نترسند. اگر قبلا در کتابها می‌خواندیم که بزرگترین مرد عالَم فرمود «به خدا سوگند، انس پسر ابوطالب با مرگ بیش از انس کودک به سینه مادر است» (نهج‌البلاغه، خطبه۵)؛ نمردیم و شاگردی از آن مکتب به نام حاج قاسم را دیدیم، که نه‌تنها از مرگ نمی ترسید، بلکه همواره آماده، بلکه مشتاق آن بود؛ و به جرات می‌توان گفت: اگر معدود افرادی باشند که بتوان قسم خورد که آن گونه که باید و شاید زندگی کرده‌اند، قطعا حاج قاسم ما یکی از آنهاست.

پرده دوم

  1. خداوند نظام دنیا را طوری آفریده که هر انسانی می‌میرد. اجل هرکس معلوم است و وقتی اجلش سررسد لحظه‌ای جلو یا عقب نمی‌افتد (اعراف/۳۴)
  2. می‌گویند وقتی خداوند حضرت عزرائیل را مأمور مرگ انسانها قرار داد، گلایه کرد که در این صورت مردم از من بیزار می‌شوند. خداوند فرمود نظام عالم را طوری قرار می‌دهم که مرگ هرکس به یک عامل طبیعی مربوط شود تا کسی تو را مقصر ندارد. صرف نظر از صحت و سقم این روایت، حقیقتی در پس این داستان هست: انسانها بخواهند یا نخواهند می‌میرند؛ و عوامل مختلفی مرگ آنها را رقم می‌زند.
  3. احتمال مرگ بر اثر ابتلا به کرونا را ۲ درصد دانسته‌اند و همه کشورهای در حال اجرای مراقبتهای شدید برای محدود کردن آن‌اند. در حالی که سالانه حدود ۳ تا ۵ میلیون نفر به بیماری آنفولانزا مبتلا شده و از این تعداد سالیانه بین ۲۹۰ تا ۶۵۰ هزار نفر در جهان در اثر ابتلا به آن می‌میرنند [یعنی مرگ بیش از ۱۰ درصد مبتلایان] (یورونیوز)؛ ویا آمار سالیانه مرگ بر اثر تصادفات رانندگی رقمی میلیونی است (ویکی‌پدیا)؛ یعنی بعید است ویروس کرونا تغییر چندانی در آمار مرگ و میر انسانها ایجاد کند.

اکنون:

اگر قرار است همه بمیرند، و اگر عوامل خارجی در مرگ ما موثر است؛ و اگر ویروس کرونا تنها یکی از عوامل است که در مقایسه با سایر عوامل نقش مهمتری هم ندارد، چرا این همه هیاهو ایجاد کرده است؟!

پرده سوم

به نظر می‌رسد اساس زندگی مدرن بر غفلت است. همه مشغول اموری هستیم که در حقیقت وجود ما جایی نخواهد داشت. برخی در پی جمع‌آوری مال و ثروت، عده‌ای دنبال پست و مقام، برخی در پی شهوت و شهرت؛ و جماعتی هم مبتلا به زن و فرزند.

در منطق اسلام، همراه هر سختی‌ای راحتی‌ای هست (سوره انشراح، آیه۵)؛ چه‌بسا چیزی را که ناخوش می‌دارید اما خیر فراوان در آن است (سوره نساء/ آیه۱۹؛ سوره بقره، آیه۲۱۶). این ویروس هم، علی‌رغم همه بدی‌هایش، با آمدنش در این دوره غفلت‌زدگی، همه را به یاد مرگ انداخته است؛ و این خواب انسانهایی را که به نادیده گرفتن مرگ، عادت کرده‌اند، برهم می‌زند. او احتمالا اثر چندانی در آمار مرگ و میر نخواهد گذاشت؛ اما آمده تا محکی باشد برای عیارسنجی زندگی ما، و بلکه عیاری باشد برای شعارهایی که می‌دهیم و ادعاهایمان. آمده تا ما را – قبل از اینکه به رسوایی در محشر گرفتار شویم- در پیشگاه خودمان رسوا کند. و مرگ را که واقعیتی انکارناپذیر است و دائما می‌کوشیم آن را به فراموشی بسپاریم، جلوی چشم ما قرار دهد تا قد و قواره خود را درست ببینیم و قدر و قیمت خود را دقیق بشناسیم. آمده تا به ما بفهماند که نه‌تنها حاج قاسم، بلکه تمامی آن مدافعان حرم که به استقبال مرگ می‌روند، چقدر بزرگتر از مایند و ما چه اندازه حقیریم. آمده تا …

آینه چون روی تو بنمود راست ….

بله، امروزه همگان دست به دست هم داده‌اند که به ما گوشزد کنند که توصیه‌های بهداشتی برای حفاظت از جسممان را جدی بگیریم؛ از همه‌شان ممنونیم و سعی می‌کنیم به این توصیه‌ها گوش دهیم.

اما شاید این ویروس هم آمده که با یادآوری واقعیتی به نام مرگ – که فراموشی‌اش زندگی‌ها را پوچ، و  جدی گرفتنش معنای زندگی را عمق می‌بخشد – به ما تذکر دهد که توصیه‌های بهداشتی برای حفاظت از روحمان را هم جدی بگیریم. آیا نباید از او هم ممنون باشیم؟!

بازدیدها: ۴۹۸