جنسیت و فطرت؛ گامی به سوی یک «نظریه جنسی» اسلامی

 بسم الله الرحمن الرحیم

نظریه‌پردازان امور جنسی در غرب، می‌کوشند حقیقت انسان را در پرتوی غریزه جنسی بازتعریف کنند. اما نظریه جنسی‌ای که بخواهد مبتنی بر نگاه اسلامی ارائه شود، باید بتواند ابتدا انسان را در افق فطرت بازتعریف کند و نشان دهد ساحت جنسی در انسان در پرتوی فطرت انسانی معنا و کارکردهای متمایزی می‌یابد.

در این مقاله با اشاره‌ به برخی از اقتضائات نظریه فطرت در قبال دوگانه‌های مهم انسان‌شناسیِ غربی، پاره‌ای از ظرفیت‌های کاربردیِ نظریه فطرت در فهم و تبیین امر جنسی در انسان، نمایان شده؛ تا راه برای ارائه یک «نظریه جنسی» مبتنی بر آموزه‌های اسلامی باز شود.

بر اساس تئوری فطرت، می‌توان نشان داد که اگرچه تفاوت‌های جنسیتی، تحت تاثیرات محیطی بروز می‌کند، اما کاملا برساختی نیست و بسیاری از آنها ریشه در متن واقعیت دارد؛ و نه‌تنها به‌کارگیری امر جنسی در راستای تعالی انسان ممکن می‌باشد، بلکه تنوع عظیم وضعیت‌های انحرافی جنسی در انسان، تبیین‌پذیر می‌گردد. بر این اساس، «حیا» به عنوان یک امر تمایزبخش جدی انسان و حیوان در عرصه مسائل جنسی، در تحلیل بسیاری از رفتارها محوریت می‌یابد؛ و قوانین خانواده نه در پرتوی مفهوم عدالت (حد و مرز گذاشتن بین افراد)، بلکه در سایه مفهوم مودت و رحمت سامان‌دهی می‌شود.

برای دریافت فایل PDF مقاله از سایت دوفصلنامه علمی-پژوهشی مطالعات جنسیت و خانواده (شماره ۱۴) اینجا را کلیک کنید.

لازم به ذکر است که این مقاله در امتداد مقاله دیگری است که قبلا نوشته‌ام و در آنجا تلاش کرده‌ام نشان دهم که چگونه می‌توان فطرت را به مثابه یک نظریه، مبنایی برای نظریه‌پردازی در حوزه علوم انسانی و اجتماعی قرار داد با عنوان «فطرت به مثابه یک نظریه انسان‌شناختی رقیب برای علوم انسانی مدرن» همچنین این مقاله پیش‌درآمدی است برای نقدهایی که بر جریان همجنسگرایی نوشته‌ام با عناوین “همجنس‌گرایی: اختلال يا امر طبيعی” و “تحلیل فلسفی-حقوقی همجنس‌گرایی: گناه «لواط» یا حق «ازدواج هم‌جنس‌گرایان»

مطالعه متن کامل مقاله جنسیت و فطرت در  ادامه مطلب جنسیت و فطرت؛ گامی به سوی یک «نظریه جنسی» اسلامی

بازدیدها: ۸۶۴

فطرت به مثابه یک نظریه انسان‌شناختی رقیب برای علوم انسانی مدرن

بسم الله الرحمن الرحیم

امروزه به نظر می‌رسد که دیدگاه داروین درباره ماهیت انسان، به نحوی زیربنای انسان‌شناسی اومانیستیِ مدرن قرار گرفته است و تمامی مسائل انسان در حد یک حیوان تکامل یافته و در افق غریزه تحلیل می‌شود. در مقابل، آنچه در معارف اسلامی، انسان را خاص می‌کند، بهره‌مندی او از حقیقتی متعالی به نام «روح» و یا «فطرت انسانی» است. با اینکه برخی از متفکران فطرت را ام‌المعارف در فرهنگ و معارف اسلامی دانسته‌اند، اما حق این است که تاکنون «فطرت» به عنوان یک نظریه منسجم، که بتواند در مقایسه با دیدگاه‌های رقیب در عرصه علوم انسانی و اجتماعی لوازم خود را بروز دهد، ارائه نشده است. در این مقاله تلاش شده ایده «فطرت»، در قبال برخی از دوگانه‌های مهم اندیشه غربی، در افق یک نظریه بازسازی شود، و برخی از زوایای آن، به نحو انضمامی در ساحت انسان‌شناسی نشان داده شود؛ انسان‌شناسی‌ای که از کلی‌گویی‌ فراتر رود و بتواند به عنوان مبنایی در ساحت علوم انسانی و اجتماعی در قبال نظریه‌های غربی به کار گرفته شود.

برای دریافت فایل PDF مقاله از سایت فصلنامه علمی-پژوهشی آئین حکمت (شماره ۴۴) کلیک کنید.

متن کامل مقاله ادامه مطلب فطرت به مثابه یک نظریه انسان‌شناختی رقیب برای علوم انسانی مدرن

بازدیدها: ۱۲۵۶